• صفحه اول
  • English
  • کانال تلگرامی
  • آلبوم عکس
  • اطلاعات تماس
  • تدريس
  • پيشينه علمي

■رسانه‌های اجتماعی و «نوشتن»

ارسال شده توسط محمود بابايي در 22nd ژانویه 2025

دکتر محمود بابائی

آیا رسانه‌های اجتماعی، ساختار زبان را تغییر می‌دهند؟

نوشتن یک محصول و تولید فرهنگی است و سبک نوشتاری ما منعکس کننده درک ما از زبان و همچنین بافت اجتماعی و ارزش های ما است.

ويژگي‌هاي فرهنگ سايبر و رسانه‌های اجتماعی موجب تغييراتي در ادبيات نوشتاري است. مانند قواعد نوشتن، کاربرد زبان مخفي/عاميانه، لحن، استفاده از شکلک‌ها در متن، خطي يا غيرخطی بودن نوشتار.

ساختار متني که در رسانه‌های اجتماعی شکل مي‌گيرد، شامل نوع و اندازه قلم، فاصله سطرها، پاراگراف‌ها، و  رنگ‌بندي متن است. این‌ها ازجمله اجزاء و عناصر اين ساختار هستند.

آنچه بیش از هر چیز جای  تأمل دارد،  سبک نگارش قالب‌هاي محتوايي متني است. آيا در نوشتارها/پست‌ها، پیام‌ها، از زبان رسمي استفاده مي‌شود يا زبان محاوره‌اي؟ بر پایه مطالعه‌ای که پیش از رواج فراگیر رسانه‌های اجتماعی انجام‌شده، سبک نوشتاري رسمي، بر سبک نوشتاری محاوره‌ای غلبه داشته است. اما این وضعیت اکنون کاملاً دگرگون‌شده و سبک نوشتاری عامیانه/غیررسمی،  در رسانه‌ای اجتماعی بیشتر خودنمایی می‌کند. به  رويکرد ديگری هم باید اشاره کرد که نوعي تلفيق بين سبک محاوره‌اي در نوشتار و سبک رسمي است. این چالش‌ها و دگرگونی‌ها در ادامه این نوشتار پی می‌گیریم.

رسانه‌های اجتماعی و «نوشتن»

آنچه رخ داده است:

رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های گوناگون، هرکدام به شکلی، روی سبک نوشتن کاربران اثر گذاشته‌اند. ما می‌توانیم این اثرها را این‌چنین جمع‌بندی کنیم:

پیشگیری از پرگویی و رواج نوشتن «مختصر و مفید».

ترغیب به کوتاه و شیرین و شفاف نوشتن یک قاعده در رسانه‌های اجتماعی است. به‌طورمعمول، کمتر رسانه‌ای هست که به کاربرانش اجازه محتوای بسیار طولانی بدهد. در رسانه‌های اجتماعی، کاربران تشویق می‌شوند که «کم گویند وگزیده گویند». برخی مانند شبکه اجتماعی ایکس یا توییتر، کاربران را وامی‌دارند که در این پلتفرم، سخن/ پیام خود را در قالب جملات و کوتاه واژه‌‌های کمتری منتشر کنند. در سایر رسانه‌های اجتماعی هم کم‌وبیش این محدودیت، موجب تغییر در سبک نوشتاری بسیاری از کاربران شده است. زیرا باید مقصود خود را در قالب واژه‌های کمتر و مناسب‌تری بیان کنند.

رواج زبان غیررسمی و عامیانه

ممکن است در برخی از زبان‌ها، مفهوم «عامیانه نویسی» متفاوت باشد. در یک زبان ممکن است عامیانه نویسی به معنی استفاده از واژه‌های عامیانه (slang) و زبان و لحن کوچه‌بازاری باشد ولی ازنظر دستوری، در ساختار واژه و جمله تغییر ایجاد نشود؛ اما در زبان دیگر، مانند فارسی، غیررسمی و عامیانه نوشتن، کلاً سبک نوشتار و واژه‌ها و گرامر زبان دستخوش تغییر می‌شود.

ازاین‌رو، باید پیامدهای تغییرات شگرفی که نوشتن در رسانه‌های اجتماعی از این دیدگاه موردتوجه قرار داد. تغییرات سبک و شیوه و گرامر نوشتن، در همه زبان‌ها یکسان نیست. 

فراگیر شدن نوشتن

چنین وضعیتی، در تاریخ بشر، بدون پیشینه است. در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، همه، به‌نوعی  ناگزیرند بنویسند؛ حتی اگر کم! کاری که پیش‌ازاین با زبان انجام می‌شد، اکنون باید با ذهن انجام شود (با فرض استفاده نکردن از مبد‌ل‌های صوتی و متنی). همه‌کسانی که در رسانه‌های اجتماعی عضویت و حضور دارند، مهم‌ترین نقش مشارکتی‌شان، نوشتن است. و این پیامد ظهور شبکه‌های اجتماعی است. نوشتن پیام، یا نوشتن برای پاسخ دادن و واکنش به پیام‌های دیگران و رخدادهایی که در جریان است. این اشتراک‌گذاری و بازخوردهای آن، قطعاً یک جریان ایجاد می‌کند جریانی که ممکن است منجر به غلبه یک سبک نوشتن و لحن و کلیدواژه‌ها و اصطلاح‌های ویژه خودش باشد. این بستگی به زبان و پتانسیل آن دارد.  

نوشتن در رسانه‌های اجتماعی

سایر اجزای پیام متنی

اکنون، نوشتن در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، فقط متن نیست که حامل پیام است. رنگ، علائم سجاوندی (اگر آن‌ها را جزو متن ندانیم)، ایموجی‌ها، عکس، ویدیو، و صوت هم در خدمت پیام هستند. برای شرح مقصود خود از دیگر رسانه‌ها کمک گرفت. گاهی به‌جای نوشتن یک جمله، برای بیان دیدگاه یا ابراز احساس، درج یک ایموجی کافی است.  صرف‌نظر از جلوه زیبایی‌شناختی این کار، انتقال پیام و مفهوم ترکیبی، از عمق و گستره بسیار برخوردار می‌شود.

پس، اکنون، سبک نوشتن، با این ترکیب و تلفیق، و با توجه به عناصر دیگر یک پیام ،می‌تواند متفاوت باشد. یعنی در نوشتن، نگاهی به جزء دیگر رسانه داشت که به درک یا تکمیل پیام کمک می‌کند.

آسان شدن تولید محتوای متنی

اشاره به اینکه می‌توان صدا انسان را به متن تبدیل کرد (و برعکس نیز) و تولید متن از طریق گفتار را در رسانه‌های اجتماعی به خدمت گرفت، حاکی از تأثیر قطعی و مستقیم گفتار بر نوشتار است. این، معنی‌اش، رواج نوشتن عامیانه و غیررسمی است. پیش‌ازاین، به کیفیت و عمق این تغییر، اشاره کردیم.

نکته مهم دیگر، رواج گسترده بهره‌برداری از «هوش مصنوعی» و ابزارهایی که در دسترس عموم است، می‌تواند شاهد دیگری باشد بر اینکه تولید محتوای متنی بسیار آسان شده است. اما آیا الگوی نوشتاری ابزارهای هوش مصنوعی غلبه پیدا می‌کند یا خیر، نمی‌توان پیش‌بینی قطعی کرد.

مشارکتی شدن نوشتن و الگوی هماهنگ‌سازی متن

در رسانه‌های اجتماعی، تبادل پیام به زبان مشترک بین کاربران، این پیامد را دارد که رعایت سبک نوشتاری که با پیام یا پیام‌های دیگر سازگاری و هماهنگی داشته باشد، نوعی الزام عقلی و اخلاقی می‌شود. این سبک مشارکت در تبادل پیام، چه‌بسا که به خلق الگوهای نوشتاری ویژه‌ای منجر شود. بازهم، اشاره‌کنیم که در این زمینه باید پتانسیل را در نظر گرفت. در اینجا، سلیقه‌های شخصی نوشتن، ممکن است به حاشیه رانده شوند و گزینه‌ها و ترجیح‌های شخصی، محدود گردند.

سرعت نوشتن

در رسانه‌های اجتماعی، گردش اطلاعات از چنان سرعتی برخوردار است که کاربران کمتر فرصت می‌یابند نوشته‌های خود را به لحاظ گرامری و درست‌نویسی، بازبینی کنند.

ویراستاری هم در بین نیست. این ویژگی می‌تواند برای آسیب‌رساندن به زبان و خدشه‌دار کردن آن هشدارآمیز باشد

از این رو، پیداست که این سرعت بالای تولید محتوای متنی، بر روی کیفیت و شبک نگارش تأثیر می‌گذارد و ضرباهنگ ویژه‌ای بدان می‌بخشد که شاید در زبان‌های گوناگون، این ضرباهنگ متفاوت باشد.

سبک روایت

فضا و امکانات رسانه‌های اجتماعی، نویسنده را در سبک روایت گزارش و داستانش، تحت تأثیر قرار می‌دهد. دگیر نمی‌توان انتظار داشت، کاربر رسانه‌های اجتماعی، حوصله خواندن مقدمه‌های توضیحی و مطالب کشدار را دارند. ماندگاری در این فضا، نیازمند رعایت ملزومات آن است؛ این ملزومات چیزی است که بر روی سبک نوشتاری نویسنده تأثیز بی‌چون و جرا می‌گذارد و او را ناگزیر می‌کند از سایر رسانه‌ها نیز برای روایت داستان و افکار خود، بهره گیرد. آن‌چنان‌که نویسنده قادر شود، کاربر رسانه اجتماعی را درگیر نوشته و فضای داستان یا محتوای کند.

تأثیرهای فرازبانی

تبادل محتوای متنی در رسانه‌های اجتماعی، محدود به یک زبان خاص نمی‌شود. مراوده بین زبانی و فرازبانی هم که موجب تأثیر بر نوشتن و نوشتار می‌شود هم رخ می‌دهد. مراوده‌های بین زبانی، اکنون به در دسترس بودن «مترجم‌های ماشینی» مانند «مترجم گوگل» بسیار آسان شده است. واژه‌ها وام داده می‌شوند و وام گرفته می‌شوند و در درازمدت، شاهد تغییراتی شگرفی در نوشتن خواهیم بود.

نوشتن در شبکه های اجتماعی

یکی از فعالیت‌هایی که فارغ از حوزه زبانی و نوشتاری خاص انجام می‌شود، رونق هشتگ‌ها (hashtags) و کلیدواژه‌ها (keywords) است که موجب آفرینش عبارات و کوتاه-نوشت‌ها واژگان نو، بیان کوتاه مفاهیم، خلق هویت، فراگیر شدن مفاهیم می‌شود.

چه‌بسا، چنین پدیده‌ای از نگاه خوش‌بینانه هم قابل‌ تأمل باشد؛ بدین لحاظ که این پروسه را یک گام برای تکامل زبان با کمک سازوکارهای فناوری اطلاعات بدانیم. سخن گفتن در این زمینه، با توجه به گوناگونی و قدرت هر زبان، کار آسانی نیست و کاری است در حوزه تخصصی زبان‌شناسان و حوزه‌ ادبیات.

سخن پایانی

اکنون می‌توانیم بگوییم انحراف از ساختار سفت و سخت برای نوشتن روایت تا حد زیادی تحت تأثیر رسانه‌ای است که برای درج و فرستادن پیام استفاده می شود. ممکن است واژه‌های کلید یک زبان، به دلیل ساده‌نویسی مفرط، حذف شوند؛ ساختار ظاهری نوشته‌ها دگرگون و تیترگذاری و فصل‌بندی دستخوش تغییر شود؛  نوشته‌های زمخت ویرایش نشده بر رسانه‌های اجتماعی سلطه پیدا کنند؛ لحن و شیوه روایت‌گری را دچار محدودیت کنند؛  و در پایان تغییرات را شکل دهند که باید آن را در بستر کلان «تغییرات فرهنگی» مورد توجه قرار داد.

آیا این تغییرات در سبک نوشتن، ما را در آستانه تغییر در عرصه‌های دیگر قرار داده است؟

منابع

بابائي، محمود (آذر 1391). گزارش نهايي طرح پژوهشی: توليد محتوا در فضاي سايبر.  مورد مطالعه: وبلاگستان فارسي. صندوق حمايت از پژوهشگران و فناوران کشور. معاونت علمي و فناوري. رياست جمهوری.

Harris, Joel Mark (2023) Social Media Writing: How Has Social Media Impacted Writing? In: https://ghostwritersandco.com/social-media-writing/ (retrieved: 20-1-2025).

Mailchimp Content Style Guide (2023) Writing for Social Media. In https://styleguide.mailchimp.com/writing-for-social-media/ (retrieved: 22-1-2025).

social_media_writting-1دریافت فایل PDF
خلاصه انگلیسی : Abstract

Social Media and Writing

Dr. Mahmoud Babaei

Does Social Media Change the Structure of Language?

Writing is a cultural product, and our writing style reflects our understanding of language as well as our social context and values. The characteristics of cyberculture and social media have led to notable changes in written communication, including shifts in writing rules, the use of slang or colloquial language, tone, the use of emoticons of text.

The structure of text formed in social media encompasses various elements, such as font type and size, line spacing, paragraph structure, and text color. These components play a critical role in shaping communication on these platforms.

A significant aspect to consider is the style of writing used in different content formats. Are formal language and styles being utilized in posts and messages, or is colloquial language more prevalent? Prior to the rise of social media, formal writing predominated over informal styles. However, this trend has reversed; the informal, colloquial style is now more prominent in social media communications. Additionally, many writings now blend colloquial and formal styles.

In this article, we will explore the following challenges and changes brought about by social media:

-The shift from verbosity to “brief and useful” writing

The increased use of informal and slang language

The impact of social networks on writing practices

The role of other message components in writing

The ease of producing textual content

The collaborative nature of writing and text coordination

The speed of writing

The narrative style

Metalinguistic effects

These elements collectively illustrate the evolving landscape of writing in the context of social media.

ارتباطات و رسانه, تولید محتوا, فضاي سايبر, نشر الکترونيکي نظر دهید

■ تحلیلی بر رابطه هویت جنسیتی جوانان با استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی

ارسال شده توسط محمود بابايي در 1st نوامبر 2022
 نوع مقاله : مقاله پژوهشی
  • مرضیه امیربیکgender identity

    دانشگاه علوم تحقیقات تهران/ ساختمان علوم انسانی/گروه علوم اجتماعی/ دانشجو دکتری مشهد/ دانشگاه غیرانتفاعی آرمان رضوی/ گروه علوم

  • محمود بابایی

 پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران/استادیار پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران.

چکیده

زمینه و هدف: اینترنت به عنوان یک فن‌آوری نوین ارتباطی باعث تحولات پیچیده و سریع در روابط انسانی و الگوهای ارتباطی شده است و تأثیر شگرفی بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جوامع کنونی دارد. با توجه به گسترش شبکه های اجتماعی مجازی در بین جوانان من جمله فیس بوک، این تحقیق بر آن است که به ارائه تحلیل از رابطه این شبکه‌ها بر هویت جنسیتی جوانان، بپردازد.
روش: پژوهش حاضر با رویکرد کمی و از نوع پیمایش می باشد و داده های مورد نیاز از نمونه 248 نفری جمعیت آماری دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد و از طریق نمونه گیری طبقه ای جمع آوری گردیده است.
یافته ها: یافته های این بررسی نشان میدهد رابطه‌ی مثبتی بین بازتاب طرح ‌واره‌های جنسیتی در شبکه‌های اجتماعی مجازی و هویت جنسیتی در زنان و مردان وجود دارد. همچنین رابطه‌ی مثبت و معنادار بین جامعه پذیری جنسیتی در رسانه اجتماعی مجازی از طریق بازنمایی از نقش‌های جنسیتی و هویت جنسیتی گروه زنان را نشان می‌دهد در حالیکه در مورد گروه مردان رابطه‌ی معناداری حاصل نشده است. سایر نتایج نشان می دهد، هرچه میزان فعالیت در رسانه‌های اجتماعی مجازی افزایش بیاید، میزان پذیرش و تعلق به هویت جنسیتی زنانگی کاهش می‌یابد، اما این رابطه در مورد مردان وجود ندارد.

کلیدواژه‌ها

    • شبکه های اجتماعی مجازی
    • هویت جنسیتی
    • طرحواره های جنسیتی
    • جامعه پذیری جنسیتی

مرضیه امیربیک; محمود بابایی. “تحلیلی بر رابطه هویت جنسیتی جوانان با استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی”.مطالعات راهبردی ارتباطات. مرداد 1402.

متن کامل مقاله:

https://rcc.soore.ac.ir/article_253925_74fd3c11350d8c90b1d93979d9a1a13c.pdf

در تلگرام: https://t.me/mahmoud_babaie/117

 

منبع:فصلنامه مطالعات راهبردی ارتباطات http://rcc.soore.ac.ir/article_253925.html

ارتباطات و رسانه, تولید محتوا, فضاي سايبر نظر دهید

■ مقدمه‌ای بر پروفايل‌هاي شخصي در اينترنت: نگاهي تحليلي به الگو‌ها و نقش ارتباطي

ارسال شده توسط محمود بابايي در 1st آوریل 2022

♦ درباره این نوشته: نخستین بار نوشتن درباره پروفایل‌ها و نقش ارتباطی آنها را در سال ۱۳۹۴ آغاز کردم. به دلیل شخصی، نوشتن درباره این موضوع رها شد. چندی پیش که یادداشت‌هایم را مرور کردم، دیدم انتشار عمومی نوشته شاید برای کسانی که بخواهند درباره چنین موضوعی پژوهش کنند، ایده یا انگیزه بدهد. از آغاز یادداشتهای نخستین، چند سال گذشته است؛ ممکن است مطلبی را از جایی نقل کرده باشم که نیاز به استناد و اعتباریابی منبع داشته باشد (البته این احتمال کم است). به هر حال، به این یادداشت به منزله پیش‌نویس و متنی برای گرفتن ایده نگاه کنید.

***********

 پروفایل‌های شخصی در اینترنت: نگاهی تحلیلی به الگو‌ها و نقش ارتباطی

اینترنت امکان انتشار اطلاعات شخصی و ارائه آن به مخاطبان را در سراسر جهان میسر می‌سازد. پلت‌فرم‌های شبکه‌‌سازی اجتماعی، امکان «خود- نشری» اطلاعات به شکل مستقیم و تمرکز ویژه بر روی آن فراهم می‌کنند. برخی دیگر نیز به کاربران اینترنت فضایی را اختصاص می‌دهند که امکان انتشار نشر محتوای ایستا یا پویای اطلاعات را فراهم می‌سازد (مانند میزبانی وب سایت‌ها، وبلاگ‌ها، ویکی‌ها، یا خدمات میزبانی وب). افزون بر این، بسیاری از پلت‌فرم‌ها، در اصل، هم خدمات میزبانی محتوا را رائه می‌دهند و هم فرصت‌هایی برای انتشار پروفایل و شبکه‌سازی. با توجه به این گوناگونی، ایجاد محتوای شخصی و پروفایل از سوی کاربران، در بیش از یک پلت‌فرم غیر معمول نیست.

***********

کاربران در شبکه‌های اجتماعی اطلاعات ویژه‌ای را در پروفایل خود درج می‌کنند که مبنای شکل‌گیری شبکه روابط آنان می‌شود؛ در وبلاگ‌ها، سایت‌های سازمانی یا شخصی، و سیستم‌های میکروبلاگ‌نویسی نیز اطلاعات پروفایل‌ها بر پایه نیاز یا تشخیص کاربر منتشر و به اشتراک گذارده شده و با استفاده از پیوند فرامتنی، شبکه‌‌های پروفایل شخصی ایجاد می‌گردد .آنچه که در تحلیل پروفایل‌ها اهمیت دارد، کشف و نمایاندن الگوی درج و تدوین اطلاعات و اهداف ارتباطی نهفته در پروفایل‌ها، با توجه به گونه پلت‌فرم است.  در یک پژوهش  (DÖring, 2006)، نشان داده شده که الگوهای توصیف محتوای پروفایل دانشمندان اروپایی یک سلسله مراتب سه سطحی را تشکیل می‌دهد:

۱) الگوهای محتوا- واحد؛ ۲) الگوهای نمونه-پروفایل؛ ۳) الگوهای پروفایل- شبکه.

این‌که چرا الگوهای انتشار پروفایل گوناگون است؟ و چه ضرورت‌هایی کاربران را وا می‌دارد که در پلت‌فرم‌های گوناگون، اطلاعات را با شکل و محتوای متفاوت درج کنند؟ پرسش‌هایی است که بخشی از آن به الگوی رفتار کاربران پیوند دارد و بخش دیگر به ویژگی‌های پلت‌فرم‌ها.

برای درک جامع‌تر از موضوع، نگاهی به بنیان‌های نظری مرتبط می‌تواند پشتوانه استحکام بحث باشد. در باره ارائه پروفایل شخصی در اینترنت، از سه دیدگاه نظری مرتبط وجود دارد:

  1. نظریه‌های هویت(identity)؛
  2. نظریه های خود- ارائه کنندگی / خود-نمون (self-presentation)؛ و
  3. نظریه‌های ارتباط با واسطه کامپیوتر(computer-mediated communication)

نظریه های هویت به رابطه بین «خود» و محتوا تولید شده در فضای سایبر به عنوان یک «هویت دیجیتال» می‌نگرد (Wynn and Katz, 1997) . افراد می توانند از هویت دیجیتال چندگانه و بی‌ارتباط با هویت عادی، برخوردار باشند؛ (DÖring,1999) . هویت دیجیتال از طریق تعامل با دیگران شکل می‌گیرد.

نظریه خود- نمون، اغلب بر پایه مفهوم مدیریت تأثیرگذاری (impression management) گافمن (Goffman) است. این مفهوم به شکنندگی بسیار کنش‌های بشری اشاره دارد. برای حفظ این کنش‌ها از سوی کنشگران (activists) تمهیداتی اندیشیده میشود که به فنون تاثیر گذاری یا مدیریت تاثیر گذاری معروف هستند. کنشگر با استفاده از این فنون می خواهد که بهترین تاثیر را بر مخاطبان خود  داشته باشد . به کنشگران بقبولاند که نقشش را به خوبی می داند،این نقش برایش بسیار مهم است و بر آن مسلط است.در این فرایند حضار هم به کمک کنشگر می آیند تا به او در اجرای نقشش یاری رسانند. اشتباه های او را نادیده می گیرند و.با رفتار های تعریف شده به کنشگر در مقامی که نقش آن را بازی می کند مشروعیت می بخشند. مدیریت تاثیر گذاری از آن رو اهمیت می یابد که نتایج  اجراهای تئاتری قابل پیش بینی و  همیشه یکسان نیستند(میرزا محمدی، ۱۳۸۸). در واقع، این مفهوم بیانگر ﺷﮕﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺗﺪﺍﺑﻴﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﻨﺶ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻪﻛﺎﺭ ﻣﻲ‌ﺑﺮﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻔﺎﻱ ﻧﻘﺶ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻮﻓﻖﺗﺮﻱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ اینترنت می‌تواند یک محیط نوین برای کاربرد این تدابیر باشد. رویکرد مرتبط دیگری به این نکته اشاره می‌کند که خود-نمون آنلاین، برآمده از یک فرایند مبتنی بر تصمیم‌ است که در آن اقدامات سطح خرد (مانند بخش‌های وبلاگ نویسی فردی) در تعامل با یک قاب در سطح کلان است(Bukvova, 2012).

نظریه‌های ارتباط با واسطه کامپیوتر، به نقش اینترنت به عنوان واسطه/ رسانه ارتباطی می‌نگرند. تعامل در فضای سایبر، ویژگی‌هایی متفاوت از تعامل چهره به چهره دارد. ارتباط‌هایی که به واسطه کامپیوتر برقرار می‌شود، غنای اطلاعاتی ارتباط چهره به چهره را ندارد.  اگر چه با وجود ساز و کارهای گوناگون ارتباطی اینترنت، «غنی بودن ارتباط» نیز دستخوش تغییر می‌شود. در عین حال، در ارتباط‌های با واسطه کامپیوتر، کاربر در سطح بالای کنترل ارتباط را در اختیار دارد. این نظریه، با تعامل و فرایندهای ارتباطی مرتبط با پروفایل پیوند دارد. کاربران ناگزیرند برای هر حساب کاربری خود، یک پروفایل جداگانه آماده کنند. انتظار بروز ناهمگونی در این پروفایل‌ها از سوی کابران یا سرویس‌دهنگان وجود دارد. پروفایل‌ها در شبکه‌های اجتماعی عمومی قالب و محتوای ویژه خود دارد و در یک حساب کاربری ایمیل، سیستم‌های پیام فوری،یا وبلاگ‌نویسی از وضعیتی متفاوت برخوردار است. از نظر پویایی نیز، برخی از پروفایل‌ها به تناسب کنش‌های کاربر، به شیوه لحظه‌ای روزآمد می‌شود و در مواردی چون وبلاگ‌نویسی، سایت‌های سازمانی یا سایت‌های شخصی، از چنین پویایی برخوردار نیست. البته همه این‌ها پروفایل‌های آنلاین کاربران هستند. نتایج یک پیمایش(۲۰۱۲ Cortis  et al,) نشان از آن دارد که ۱۶% کاربران همیشه، ۲۰% اغلب، و ۳۸% برخی وقت‌ها، اطلاعات یکسانی را برای امور داد و ستدهای آنلاین مورد استفاده قرار می‌دهند. در سوی دیگر این نسبت برای امور شخصی/اجتماعی متفاوت است. ۱۲% از کاربران همیشه، ۶% اغلب، و ۴۰ برخی از وقت‌ها از اطلاعات پروفایلی یکسان، در این‌گونه کنش‌ها بهره می‌برند.

***********

دشواری‌های مدیریت هویت فردی. ترفند‌های پنهان‌سازی هویت. استفاده از اطلاعات به شکل‌های گوناگون اما با یک هویت دیجیتالی. چون پذیرفتنی است که پروفایلی که در تراکنش‌های مالی آنلاین مورد استفاده قرار می‌گیرد با پروفایل  شبکه‌های اجتماعی یا وبلاگ‌نویسی اطلاعات یکسان نداشته باشند.

ناهمگونی داده‌های پروفایل‌های آنلاین دشواری‌هایی را به دنبال دارد؛ نخست این‌که استانداردهای یکسانی برای مدل‌سازی داده‌های پروفایل‌های آنلاین وجود ندارد، از این رو، بازیابی و ادغام یکپارچه اطلاعات شخصی ناهمگن، یک کار دشوار است. دشواری دوم، ماهیت برخی از داده های شخصی در اکوسیستم‌های جامعه دیجیتالی، مانند تماس شناخته شده (منابع) و اطلاعات مربوط به حضور، پویا است. برای رفع این مشکل، ایجاد یک قالب استاندارد که هم برای داده‌های پویا و هم داده‌های ایستا مناسب باسد، ضروری است.

***********

بر اساس طرح کورتیس و همکارانش (Cortis  et al, 2012)، پروفایل‌های آنلاین با چهارفرایند پیاپی سروکار دارند. گام نخست، بازیابی داده‌های پروفایل‌های کاربران از حساب‌های کاربری گوناگون آنلاین مانند فیس‌بوک، تویتیر، و سپس فراخوانی داده‌ها با استفاده از رابط برنامه‌نویسی نرم‌افزار (Application Programming Interface: API) است.  در بازیابی، مقوله‌هایی مانند اطلاعات مرتبط با هویت کاربر و اطلاعات مربوط به شبکه‌ اجتماعی که کاربر به آن پیوسته است ، پست‌های آنلاین به اشتراک گذارده شده و در پیوند با ارتباط‌های کاربر، مورد توجه قرار می‌گیرد. دوم، نگاشت داده‌های بازیابی شده در چهارچوب سلسله مراتبی از مفاهیم مهم و مرتبط توصیف شده در پروفایل است. سوم، تطبیق ویژگی‌های پروفایل کاربر است که باید به کمک دانش زبانشناسی به لحاظ تحلیل زبانشناسانه، تطبیق نحوی،  بسط کاوش معنایی، وزن‌دهی ویژگی های مندرج در پروفایل کاربر انجام گیرد. و چهارم، تطبیق پروفایل آنلاین و ایجاد یکپارچگی و ارتباط درونی بین اجزای آن بر اساس معیار تعیین شده در وزن‌دهی است.

***********

بسیاری از سرویس‌های موجود در اینترنت بر پایه پروفایل و شناسایی کاربر ارائه می‌شود. مدل‌های شکل‌گیری و درج داده‌های کابران در پروفایل‌ها یکسان نیست؛ اگرچه کاملاً متفاوت نیست و می‌توان شباهت‌هایی را در آن‌ها مشاهده نمود. اگر چه سرویس‌دهندگان بزرگ خدمات مبتنی بر وب، نوعی یکپارچگی در شیوه دسترسی کاربران ایجاد کرده‌اند. در این سیستم‌ها، پروفایل کاربران یکبار شکل‌گرفته و دسترسی وی به سایر خدمات با ارجاع به همین پروفایل، امکان‌پذیر می‌شود. گوگل پس از ورود کاربران به سیستم پست الکترونیکی، دسترسی و استفاده از کلیه سرویس‌های انتخابی کابران، مانند وبلاگ‌نویسی (بلاگ‌سپات)، گوگل درایو و همه سرویس‌های ابری، شخصی‌سازی جستجو، ایجاد صفحه شخصی، پیوستن به شبکه اجتماعی گوگل‌پلاس، و … را مجاز و میسر می‌سازد.

***********

در فضای واقعی، برداشت‌های ما از افراد بر پایه رفتار مشهود آنان و با توجه به شاخص‌های پذیرش شده ما انجام می‌شود. به نوعی، بر اساس شواهد به پیشداوری می‌پردازم و در تعامل بیشتر به اصلاح داوری و بازبینی اطلاعات ذهنی پیشین خود می‌پردازم. چنین فرایند به ظاهر ساده‌ای، دارای پیچیدگی بسیاری است.

در فضای سایبر، مردم از طریق پروفایل‌ها یکدیگر می‌شناسند و سپس ارتباط برقرار می‌کنند. همانند وضعیت فضای واقعی، شناخت افراد از این طریق نیز دارای پیچیدگی‌های ویژه‌ای است. یک پروفایل واقعی به برداشت دیگران کمک می‌کند که همانند فضای واقعی به پیش‌بینی و ارزیابی شخصیت کاربر، یا محتوای سایبری کابران، مانند وبلاگ یا سایر رسانه‌ها بپردازند.

یک پروفایل کامل، منجر به برداشت‌های شفاف‌تری از کاربران می‌شود و امکان ارتباط و پیش‌بینی هزینه و سود آن را برای دیگران فزونی می‌بخشد. ابعاد گوناگون شخصیت، علایق، و ویژگی‌های فردی شناخته شده و تردید و ابهام در تعامل کاهش می‌یابد.

***********

پروفایل به معنای واقعی عبارتست از مجموعه یا ویترینی از ویژگی‌های فردی که معرف او به شمار می‌رود. اما، این نگاه می‌تواند گسترده‌تر و فراگیرتر باشد؛ یعنی نه تنها پروفایل را شامل ویژگی‌های فردی بدانیم، بلکه مجموعه رفتارها و تعامل‌های کاربران در فضای سایبر را بخشی از پروفایل محسوب کنیم. بدین‌سان است که امکان شناخت کامل‌تر از افراد در فضای سایبر فراهم می‌گردد. پست‌ها، کامنت‌ها، پیام‌ها، اشتراک دیدگاه یا محتوا، رای مثبت یا منفی، پیشینه بازدیدها، پیشینه جستجوها، تماس‌ها و ارتباط‌ها، حجم و سطح تعامل‌، و… جملگی بخشی از پروفایل کاربر هستند که به شناخت دیگران از وی کمک می‌کند. رفتارهای کاربران  وقتی در پیوند با هویت‌هایِ پروفایلیِ متعارفِ آنان قرار گیرد، وضعیت نوینی را برای سناریوهای رفتاری آتی کاربران ایجاد می‌کند. تعامل با هویت مستعار، نمی‌تواند بر پایه ماندگاری استوار بوده و  پایدار بماند.

***********

موضوع پارادوکسیکال در این میان، نادیده گرفته شدن مرزهای حریم خصوصی در شکل‌گیری پروفایل جامع کاربران است. مفهوم متعارف حریم خصوصی در فضای سایبر، از پیچیدگی بسیاری برخوردار است. بدین معنی که از اتصال کاربر به اینترنت، دریافت اطلاعات کاربران توسط فراهم کنند‌دهندگان سرویس‌های ارتباط با اینترنت آغاز می‌شود و کلیه فعالیت‌های آنان در قالب یک فایل لاگ ذخیره می‌شود. آنچه که به عنوان قواعد مربوط به حریم خصوصی در سایت‌ها درج می‌شود، هشدارهایی در همین زمینه است؛ و این که اطلاعات گردآوری شده از شما به عنوان یک فرد، بدون اجازه، در معرض دید دیگران قرار نمی‌گیرد. اما به هر حال مجموع پروفایل‌های کاربران به عنوان یک هدف درآمدزا همواره مورد توجه سرویس‌دهندگان است: درآمد ناشی از فروش اطلاعات مربوط به علایق کاربران در شبکه‌های اجتماعی و کاوشگرها.

***********

پیوند بین هویت‌های واقعی و سایبر می‌تواند تفاوت‌هایی احتمالی در شکل‌گیری پروفایل کاربران را قابل پیش‌بینی نماید. هنگامی‌که بی‌اعتماد در فضای سایبر حکم‌فرما باشد، میزان پنهان شدن بیشتر می‌شود و هویت‌های مستعار رونق می‌یابند. هویت‌های مستعار بر آمده از پروفایل‌های مخدوش، ناقص و جعلی است(بابایی، ۱۳۹۱).

شبکه‌های اجتماعی محیط مناسبی را برای ایجاد، کنترل و تغییر هویت کابران ایجاد کرده‌اند. کاربران برای بهره‌مندی از ارتباطات درون شبکه اجتماعی، ناگزیر از تکمیل فیلدهایی در درون پروفایل خود هستند. از نظر شناسایی کاربران، ارزش هر کدام از این فیلدها با یکدیگر برابر نیست. این پروفایل‌ها شناخت نسبتاً خوبی از شخصیت واقعی فرد ارائه می‌کنند. برخی مطالعات هم نشان می‌دهد که دروغ‌پردازی در این فضا به کمینه میل می‌کند (Hancock, Toma and Ellison, 2007).   با تداوم تعامل و افزونی حجم پروفایل، شفافیت هویت دیجیتالی بیشتر می‌شود.

جدای از پیشینه رفتارها و کنش‌ها، پرسش این است یک  پروفایل‌های متعارف، باید دارای چه حجم و کیفیتی از اطلاعات باشد تا آیینه شخصیت کاربران تلقی گردد؟ و دوم این که چه عناصری در پروفایل، نقش پررنگ‌تری در معرفی کاربران ایفا می‌کنند؟

منابع

بابایی، محمود (۱۳۹۱) اعتماد در فضای سایبر: شبکه‌های اجتماعی. گزارش طرح پژوهشی. پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران.

میرزامحمدی، علی (۱۳۸۸) مشروح بیوگرافی و نظریه اروینگ گافمن. http://mirzamohammadi.blogfa.com/post-23.aspx

 DÖring, N. (2006), “Personal home pages on the web: a review of research”, Journal of Computer-Mediated Communication, Vol. 7 No. 3.

Bukvova, H. (2012). A holistic approach to the analysis of online profiles.. Internet Research, 22, 340-360.

Cortis, Keith; Scerri, Simon; Rivera, Ismael and Handschuh, Siegfried (2012) Discovering Semantic Equivalence of People behind Online Profiles. Proceedings of the Fifth International Workshop on Resource Discovery (RED 2012).pp. 104-118.

Hancock, J.T., Toma, C., & Ellison, N. (2007). The truth about lying in online dating profiles. Proceedings of the ACM Conference on Human Factors in Computing Systems (CHI 2007), 449-452

ارتباطات و رسانه, فضاي سايبر نظر دهید

■ عوامل تاثیرگذار بر هویت فرهنگی دانشجویان ایرانی عضو شبکه‌های اجتماعی (مطالعه موردی: فیس بوک، تلگرام و اینستاگرام)

ارسال شده توسط محمود بابايي در 28th نوامبر 2021

محمود بابائی: نویسنده همکار

چکیده

امروزه شبکه‌های اجتماعی مجازی به مثابه بستری برای انتقال پیام‌های فرهنگی نقش مهمی در شکل‌دهی به فرهنگ دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر هویت فرهنگی دانشجویان ایرانی عضو شبکه‌های اجتماعی مجازی انجام شد. نمونه پژوهش385 نفر از دانشجویان پر مصرف شبکه‌های اجتماعی (فیس‌بوک، اینستاگرام و تلگرام) می‌باشند که به شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شده‌اند. ابزار گرداوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. بر‌اساس یافته‌ها بین متغیرهای مستقل حضور و تعامل‌، نوع شبکه، انگیزه-های استفاده از شبکه و انگیزه‌های انطباق بین فرهنگی دانشجویان با متغیر وابسته هویت فرهنگی رابطه معنی‌داری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان می‌دهد انگیزه استفاده از شبکه با 71/0 درصد ضریب مسیر بیشترین و نوع شبکه اجتماعی با ضریب مسیر 14/0 کمترین تاثیر را بر هویت فرهنگی دارد؛ بر طبق مدل نهائی برازش شده در مولفه‌های هویت فرهنگی، نظام اجتماعی با 74/0درصد ضریب مسیر نسبت به زبان با 64/0درصد ضریب مسیر بیشترین تاثیر را از متغیرهای مستقل می‌پذیرد. براساس نتایج لازم است پیش از هر گونه اقدام سیاستگذارانه، تصمیم‌سازی و جهت‌گیری‌های آتی در حوزه شبکه‌های اجتماعی از سوی سیاستگذاران و متولیان امر نیازها و انگیزه‌های دانشجویان چه در حوزه استفاده هدفمند از شبکه‌ها و چه در حوزه انطباق بین فرهنگی به رسمیت شناخته شوند.

کلیدواژه‌ها

  • هویت فرهنگی
  • شبکه‌های اجتماعی
  • دانشجویان
  • عوامل تاثیرگذار

■ اطلاعات کامل و متن کامل مقاله

https://nms.atu.ac.ir/article_13497.html

ارتباطات و رسانه, اطلاعات و دانش‌شناسی, فضاي سايبر 2 نظر

■ پیش‌درآمدی بر پاندمی کرونا و تغییر الگوهای ارتباط: طرح موضوع

ارسال شده توسط محمود بابايي در 22nd می 2021
محمود بابائی

در هنگامه همه‌گیری ویروس کرونا در جهان که منشأ پیدایش آن «جمهوری خلق چین» بود، شاید بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون اثرگذاری این پدیده بر رفتار ارتباطی و الگوهای آن، از دقت و عمق زیادی برخوردار نباشد. چراکه هنوز ابعاد تأثر آن به‌طور کامل روشن نیست و حتی پیامدهای نوین آن روزبه‌روز بیشتر نمایان می‌شود. ازاین‌رو، هر سخن و تحلیل را دراین‌باره باید مقدماتی و شایسته نقد دانست.

                             این تصویر از https://www.un.org بر گرفته شده

زندگی با ویروس کرونا، یا به تعبیر دیگر، «همزیستی اجباری» با آن ارتباط‌های رودررو را به کمترین سطح رسانده. انسان‌ها به دلیل نگرانی از سرایت و انتشار ویروس کرونا، از ارتباط چهره به چهره منع شده‌اند. اجتماع‌های کوچک حتی در سطح خانوار، از بین رفته‌اند و گرد هم‌آیی انسان‌ها با محدودیت‌های فراوان روبرو شده است. وقتی می‌گوییم «خانواده‌ها ارتباط چهره به چهره ندارند» معنای آن، این است ارتباط و تعامل در بنیادی‌ترین نهاد جامعه، دستخوش اختلال شده است.

■ آیا این وضعیت بی‌سابقه در زندگی بشر، پیامدی مانند «انزوای اجتماعی» را به دنبال خواهد آورد؟

■ آیا «کارکردهای سنتی خانواده و خویشاوندی» را دگرگون خواهد کرد؟

■ آیا پس از پایان پاندمی کرونا، بازگشت «واقعی» به وضع گذشت امکان‌پذیر خواهد بود؟

■ چه خدشه‌ غیرقابل جبرانی به ارتباط اصیل چهره به چهره در چارچوب خانوار و جمع‌های خویشاوندی وارد خواهد شد؟

■ الگوهای ارتباطی که در دوران پاندمی پذیرفته‌شده، موقتی هستند یا پایدار مانده و جایگزین الگوهای رفتاری گذشته خواهند شد؟

■ آیا برای همیشه نشانه‌های غیرکلامی در ارتباطات درون خویشاوندی را از دست خواهیم داد؟

■ در بستر ابزارهای ارتباطی و رسانه‌های نوینی که در دوران پاندمی کرونا مورداستفاده قرارگرفته، ارتباط حسی واقعی و عمیق تا چه حد امکان‌پذیر است؟

افزون بر بایسته بودن پاسخ به پرسش‌های بالا، اکنون موضوع «آموزش رسمی» نیز ازنظر شیوه اجرا، دستخوش دگرگونی شده است. به‌ناچار، آموزش از راه دور و الکترونیکی و مبتنی بر وب  رایج و جایگزین آموزش رسمی و حضوری شده است. خانواده اکنون باید یک «جابجایی نقش» را هم تحمل کند. با درگیر شدن در «نقش آموزش رسمی»  با دانش‌آموزان وارد چالشی ناخواسته شود. حتی اگر این نقش، به «نظارت و کنترل» محدود شود، بازهم پیامدهای ناخواسته‌ای خواهد داشت. ارتباط‌ روزمره دانش‌آموز با همسالان قطع‌شده و خانواده باید وارد یک چالش چندوجهی با دانش‌آموزان شود.

■ آیا می‌شود گفت خانواده یا همه خانواده‌‌ها توانایی تحمل چنین نقش‌هایی را خواهند داشت؟

■ آیا با گذر از دوران قرنطینه و بازگشت به زندگی عادی، بازگشت دانش‌آموزان به مدرسه و فراگیری آموزش‌های رسمی، بدون چالش و مشکل رخ خواهد داد؟

■ نکته دیگر اینکه دوران قرنطینه اجباری و کاهش حجم و سطح ارتبا‌ط‌های بین خانواده‌‌ها و دیگر نهادهای اجتماعی، نوعی «انزوای اجتماعی» را به انسان‌ها تحمیل کرده است. البته از نگاه آموزشی، انزوای اجتماعی پیامد حتمی آموزش‌های غیرحضوری و مبتنی بر اینترنت هم هست؛ آیا این انزوای اجتماعی،  به زوال خواهد رفت یا پایدار خواهد ماند؟ آیا سلامت روانی مختل شده خانواده، به‌طور کامل قابل‌بازسازی است؟

■ آیا جایگاه خانواده، همچنان گذشته پایدار مانده و کارکردهای خودش را بازخواهد یافت؟

ناگفته نماند که متخصصان با تکیه بر فناوری‌های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، سخت تلاش کرده اند که راههای ارتباط جایگزین را در اختیار انسان‌ها قرار داده و تا حد امکان سطح ارتباط غیرحضوری را از لحاظ ویژگی‌های ارتباطی ارتقا دهند. شبکه‌های اجتماعی با افزودن ویژگی ها تماس ویدیویی و تصویر و صوتی، یا خلق شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر تماس ویدیویی از نمونه‌های اینگونه تلاش‌ها است.

موضوع این است که در هنگامه پاندمی، به رغم آغاز واکسیناسیون موفق، هنوز هیچ چشم‌انداز روشنی از کیفیت این ابزارهای ارتباطی و ارزیابی کارکرد آنها نداریم. این‌ها، بزنگاه‌هایی هستند که آینده ارتباطات و سازوکارهای آن را دگرگون خواهند کرد. چگونه و با چه کیفیتی؟ دانش ما اکنون اندک است!

در پایان، جنبه‌‌ها و نکات بسیار دیگری وجود دارد که از حوصله یک نوشتاری که هدف آن فقط پرداختن به «طرح موضوع» است، خارج است.

ارتباطات و رسانه, فضاي سايبر, يادگيري الکترونيکي نظر دهید

■ «پژوهش قلابی» در مقیاس جهانی!

ارسال شده توسط محمود بابايي در 8th مارس 2021

مروری بر عملکرد  گلوبال ریسرچ  در زمانه  پاندمی کرونا

محمود بابائی

■ مقدمه

در عصر اطلاعات، گرفتاری بشر فقط افزونگی و بار اضافه اطلاعات نیست! «آلودگی هدفمند» اطلاعات هم هست. سازوکار مناسب و سرعت انتقال اطلاعات، این امکان را به بدخواهان بشر یا بازیگران تمامیت‌خواه و دیکتاتور می‌دهد که با تیره و تار کردن فضای اطلاع‌رسانی، هدفهای خود را دنبال کنند.

رنج بشر در یکسال و اندی که از پاندمی کرونا گذشته بسیار زیادتر شده است. بنا بر قاعده، باید همه چیز در خدمت کاهش این رنج و مقابله با مصیبت شیوع ویروس کرونا قرار می‌گرفت. اما چنین نشد که هیچ؛ در مواردی کسانی، سازمان‌هایی و کشورهایی با تولید اطلاعات دروغ و بی‌پایه، به دنبال سردرگمی بیشتر مردم بودند. انصاف نیست، تلاش این «هیولاهای نقابدار» را آشکار نسازیم و بگذاریم در این زمانه گرفتاری بشر، به جای تولید محتوای اطلاعاتی، به «تولید سم اطلاعاتی» ادامه دهند.

■ گلوبال ریسرچ

«گلوبال ریسرچ» (Global Research) وب‌سایت اطلاع‌رسانی مرکز تحقیقات جهانی سازی (Center for Research and Globalization: CRG)  است که در سال2001 در کانادا بنیانگذاری شد. این سایت  توسط مرکز غیرانتفاعی مطالعات جهانی در مونترال اداره می‌شود. بنیانگذار آن میشل چاساداوسکی، استاد بازنشسته اقتصاد در دانشگاه اتاوا در کانادا است.

گلوبال‌ریسرچ خود را «یکی از رسانه‌های خبری پیشروی آلترناتیو در آمریکای شمالی» می‌داند و مسئولیت خود را اینگونه تعریف می‌کند: «پوشش مقالات خبری، گزارش‌های عمیق و تحلیل‌هایی که موضوعات آن به ندرت از سوی رسانه‌های جریان اصلی پوشش داده می‌شوند».

■ بنیانگذار و سلوک فکری‌اش

میشل چاساداوسکی (متولد 1946) اقتصاددان، بنیانگذار و رئیس مرکز تحقیقات جهانی ، استاد بازنشسته‌ای است که از رهبران ضدامریکایی و ضدغرب جهان حمایت می‌کند. در سال 2004  او داوطلبانه به عنوان شاهد رئیس جمهور سابق یوگسلاوی اسلوبودان میلوسویچ در دادگاه  رسیدگی به جرایم و جنایات جنگی از جمله نسل کشی و جنایات علیه بشریت خطاب به او گفت: «شما منبع الهام فوق العاده ای هستید.» پس از آنکه  چاساداوسکی در سال 2010 با کاسترو ملاقات کرد، وی گفت: من مردی با صداقت فوق‌العاده ، با ذهنی فعال و شوخ‌طبع را کشف کردم که در جزئیات دقیق سخنان خود، به پیشرفت اجتماعی و پیشرفت کلی بشریت متعهد بود …. فیدل، روزانه چندین ساعت را صرف خواندن تعداد زیادی از گزارش های دقیق مطبوعات بین‌المللی می‌کند. کاسترو به او گفته است که از مقاله‌های «گلوبال ریسرچ» هم استفاده می‌کند!

نگرش متمایل به ایدئولوژی مارکسیسم در نوشته‌ها و کنش‌های بنیانگذار «گلوبال ریسرچ» کاملاً آشکار است. ضدیت ایدئولوژیک با غرب، تقدیس نهادها و رژیم‌های تمامیت‌خواه، رویه  ثابت این مرکز از آغاز تا کنون بوده است. در ده سال نخست فعالیت خود، تعداد زیادی نویسنده از سراسر جهان پیرامون خود گرد آورد و عملاً به پای ثابت پروپاگاندای روسیه شد و  بازیگری نقابدار که در اکوسیستم ضداطلاعات روسیه تنفس می‌کند. نویسندگان اصلی(شاید هفت نویسنده) گلوبال ریسرچ، با گرایش‌های آشکار به روسیه و هسته‌های پروپاگاندای روسی، از  بیش از یکصد مقاله منتشر شده در این سایت را نوشته‌اند! استعدادهایی که چاساداوسکی در «گلوبال ریسرچ» گرد‌هم آورده، در تئوری توطئه و نظریه‌پردازی متوهمانه سرآمد هستند.

Michel Chossudovsky

میشل چاساداوسکی

چاساداوسکی هرگز از «رفیق» دیگر آسیایی یعنی چین کمونیست هم غافل نبوده و بطور مستمر به لحاظ تولید محتوا و همکاریهای فکری، با حزب کمونیست چین و «روزنامه مردم» پیوند داشته است.

آنها بسته‌های جالبی از «نظریه‌های توطئه» (افسانه‌های جعلی) را در آرشیو خود دارند. همانند نئومارکسیست‌های سرخورده و خیالاتی، به پرورش اندیشه‌هایی رو آوردند تا همانند سلف خود در احزاب کمونیست، بشر را از واقعیت دور و به سراب توهم مارکسیستی و جنون غرب‌ستیزی بکشاند.

■ تولید توهم و جعل

آنها بر پایه تئوری‌های توطئه ویژه خود،  اطلاعات انبوهی درباره رخدادهایی مانند 11 سپتامبر، پدیده گرم شدن کره زمین، جهانی‌سازی و ویروس کرونا تولید کردند. حتی درباره چرایی و ریشه‌های انقلاب اسلامی 1357 ایران، گرونگانگیری دیپلمات‌های امریکایی در ایران،  هم نکات عجیبی منتشر کرده است. مقاله‌ها و کتاب‌های چاساداوسکی نیز پر است از اندیشه‌هایی که کاملاً از واقعیت دور است و مستند به «شبه‌فکت»هایی است فقط برای خودش قابل دسترس است نه همگان! گمانه‌زنی نامعتبر درباره تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین، که آن را  یک پروپاگاندای رسانه‌ای می‌داند و واقعیت ندارد. کره شمالی را سرزمین دستاوردهای انسانی، عشق و لذت دانسته و  ۷۵ درصد آب‌های نوشیدنی آمریکا به ماده سرطان‌زادی کرومینیوم ۶ آلوده است و… . ادعاهایی مانند این که واکسیناسیون تلاشی برای از بین بردن مردم است و دولت‌ها با همکاری شرکت‌های بزرگ داروسازی، با مخفی‌کردن حقایق درباره واکسیناسیون، جان شهروندان را به خطر می‌اندازند!

رویکردهای چاساداوسکی و همکارانش که معطوف به ضدیت با جهانی‌سازی است، طرفدارانی پیدا کرده که نه به لحاظ منطق و ژرفنگری وزنه‌ای هستند و نه به لحاظ کمیت، دارای اهمیت!

روایت‌های عجیب و ناسازگار با واقعیت که نه قابل راستی آزمایی هستند و نه مستند، یک اصل ثابت در تولید محتوای این سایت و رویکرد کلی مرکز است. جالب آن است که تئوری‌ةای توطئه نویسندگان و اندیشه‌ورزان این مرکز، تا کنون هیچ کاندیدای خاصی را در چین، روسیه، کوبا، کره شمالی، ونزوئلا نیافته‌اند که مسبب آلام بشر باشد. همه خوابهای کابوسی این تیم، درباره غرب و امریکا است. طبیعی است که مخاطبان این سایت که با همکاری مراکز و هسته‌های پیدا و ناپیدا، مطالبش بازنشر می‌شود، از واقعیت‌های مربوط به گلوبال ریسرچ و گردانندگان بی‌خبر هستند و شاید این بی‌خبری، ضرورت انتشار واقعیت‌ا را درباره فعالیت‌های این مرکز و وب‌سایت آن بیشتر می‌کند.

در هنگامه شیوع کرونا با منشأ کشور چین و غافلگیر شدن جهان، به خاطر پنهان کردن واقعیت توسط دولت چین کمونیست، و اطلاع‌رسانی بسیار دیرهنگام این کشور، گلوبال ریسرچ ، تلاش کرد، نورافکن خود را به سویی بتاباند که هیچ ردی از حزب کمونیست چین نیست. به جای نورافکندن به هیولای واقعی، به توهم‌پراکنی و نشان دادن سایه‌های هیولاهای ذهنی‌شان رو آوردند.

■ پرسش‌های جالب

آنان پرسش‌هایی را مطرح کردند که بدبختانه، مورد استناد هم قرار گرفت و بخشی دیگر از واقعیت فعالیت‌های گلوبال ریسرچ روشن شد. مثلاً استناد به سخنان رئیس مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌ها در امریکا که در در کنگره گفته بود، از نظر علمی ممکن است بیمارانی که قبلاً فکر می‌کردیم به آنفلوانزا مبتلا شده‌اند، کرونا داشته‌اند اما ما تشخیص نداده‌ایم، گلوبال ریسرچ همین را شاهدی بر ادعای خود مبنی بر «جنگ بیولوژیک» امریکا می‌داند! و در ادامه این پرسش که چرا با اینهمه فناوری پیشرفته، تشخیص نداده‌اند؟! چرا تیم اعزامی به مسابقات ارتش‌های جهان در ووهان چین نتیجه خوبی کسب نکرده؟! چرا امریکا در سال 2۰19 مانور مبارزه با پاندمی برگزار کرده؟! چرا برخی بیماران کشورهای کره جنوبی، ژاپن، ایتالیا و ایران هیچ تماسی با چین نداشته‌اند؛ پس، از کجا این ویروس به آنها منتقل شده؟! و در پایان به این پرسش می‌پردازد که اگر امریکا در فیلمهای هالیوودی‌اش به نجات‌بخش بودن و قهرمان بودنش در نجات جهان می‌پردازد، حالا این قهرمان نجات‌بخش کجاست؟ که این آخری پرسش خنده‌داری هم هست. البته استعداد توهم‌زایی‌شان در همین حد است. اساساً پرسشها، بی‌نیاز از پاسخ هستند!

پایگاه «رشنال‌ویکی» (Rationalwiki) که به دنبال معرفی منابع شبه‌علم و ضدعلم است، درباره‌اش می‌نویسد: «گلوبال‌ریسرچ یک وب‌سایت «ضدغرب» است که نمی‌تواند تحلیل‌های جدی و مزخرفات بی‌اعتبار را از هم تشخیص دهد؛ بنابراین هر دو را منتشر می‌کند.».

از مراحل اولیه شیوع ویروس کرونا ، تئوری های توطئه در مورد منشا و مقیاس بیماری در سیستم عامل های آنلاین منتشر شد.در این میان ادعای دروغین مبنی بر اینکه این ویروس بخشی از «برنامه مخفی سلاح های بیولوژیکی» چینی است، و ادعای بی پایه مبنی بر فرستادن ویروس کرونا به ووهان توسط یک تیم جاسوسی کانادایی-چینی بود.

این ادعا که ویروس توسط بشر ساخته شده است توسط گروه های متوهم و  توطئه گر گونانی در فیسبوک مطرح شده است ، در توییتر هم موجب سردرگمی شد و حتی به تلویزیون دولتی روسیه رسید. ماه ها پس از شیوع، این نظریه‌ها نه تنها فروکش نکردند بلکه ادعاهای جدید و تأیید نشده‌ای نیز توسط مقامات دولتی ، سیاستمداران ارشد و رسانه های چین و هسته‌های پروپاگاندای آنها مطرح شده‌اند.

ژائو لیجیان ، سخنگوی «عصبانی مزاج» وزارت امور خارجه چین ، بارها و بارها این ایده بدون سند را تبلیغ کرده است، مبنی بر اینکه کووید-19 (Covid-19 ) ممکن است از ایالات متحده باشد. در تاریخ 12 مارس 2020، وی در توییتی گفت که شاید این ارتش ایالات متحده بوده است که ویروس را به ووهان چین آورده است .

یک روز بعد ، وی در توئیتی مقاله ای را از وب سایت گلوبال ریسرچ با عنوان «شواهد دیگری مبنی بر ایجاد ویروس در ایالات متحده» منتشر کرد و از کاربران خواست آن را بخوانند و به اشتراک بگذارند. جالب است بدانید که مقاله آن زمان حذف شد.

سیکل جالبی طراحی شده: عمال پروپاگاندا، برای سیاستمداران محتوا تولید می‌کنند و لابد سیاستمداران هم به دنبال پشتیبانی و جبران محبت هستند! روزنامه چینی گلوبال تایمز نیز همان حرفهای آقای ژائو را منتشر کرد. ادعاهای آقای ژائو همچنین توسط تعدادی از سفارتخانه های چین و کاربران شبکه های اجتماعی در مناطق مختلف جهان مطرح شده است.

چرخه اطلاعات، هنگامی که از دالانهای تاریک و مخوف سیاست و سیاست‌زدگی و جاسوسی و جاسوس‌بازی می‌گذرد، وقتی پادوهای پروپاگاندای دولتی، برای انحراف فکر و ذهن مردم، محتوای دروغ و غیرواقعی تولید می‌کنند، ذره‌بین‌های پژوهشگران باید قوی‌تر شود و نگذارند به نام پژوهش، محتوای دلخواه دولت‌های سرکوبگر نشر و بازنشر شود. مرکز پژوهش برای جهانی‌سازی، به نظر می‌رسد بیشتر یک پاتوق کارگزاران دانشگاهی اردوگاه مارکسیسم، نئومارکسیم، فرانکفورتیسم و روسیه و چین کمونیست است و نه یک مرکز پژوهشی. یک مرکز پژوهشی، کارش تکیه بر اسناد غیرقابل انکار است نه داده‌های از پیش دیکته شده.

چنین است که این مرکز پژوهش قلابی، تبدیل به یکی از هسته‌های بدنام تولید اطلاعات نادرست درباره پدیده‌ها و رخدادهای جهانی شده است. ممکن است کسانی همانند گردانندگان این مرکز و رسانه متعلق به آن فکر کنند؛ اما، بدانند که استناد به محتوای تولید شده توسط این منبع، زیانش بیش از نفع آن است.

گلوبال ریسرچ یک مجموعه وابسته و منشأ اطلاعات دروغ  است با چاشنی فریبکاری. با آگاهی‌دهی، چرخه ناسالم اطلاعات را قطع کنیم.

منابع اصلی:

 

  • Global Research: Center for research on Globalization

https://www.globalresearch.ca/

  • GEC Special Report: August 2020 Pillars of Russia’s Disinformation and Propaganda Ecosystem

https://www.state.gov/wp-content/uploads/2020/08/Pillars-of-Russia%E2%80%99s-Disinformation-and-Propaganda-Ecosystem_08-04-20.pdf

  • Coronavirus: US and China trade conspiracy theories

https://www.bbc.com/news/world-52224331

  • Rationalwiki

https://rationalwiki.org/wiki/Globalresearch

ارتباطات و رسانه, تولید محتوا, فضاي سايبر, نشر الکترونيکي یک نظر

■ توليد محتوا در فضاي سايبر: وبلاگستان فارسی

ارسال شده توسط محمود بابايي در 18th فوریه 2017

محتواي موجود در وبلاگستان فارسي مي‌تواند از شاخص‌هاي وضعيت تکاپوي فرهنگي، اجتماعي و کنشگري سياسي جامعة ايران باشد. محتواي وبلاگستان باز نمایی هويت افراد و گروه‌ها در بخشي مهم از فضاي سايبر است که هم معرف فرد و هم فضاي تنفس جامعه است. اين پژوهش با پيمايش ديدگاه 384 وبلاگ‌نويس و تحليل محتواي 384 وبلاگ از وبلاگستان فارسي، به دنبال اين پرسش‌هاي اساسي بود که توليد اين تولید محتوامحتوا در چه وضعيتي است و وبلاگ‌نويسان چه نگرشي به توليد محتوا دارند. يافته‌هاي پژوهش، از يک سو وجود نوعي رکود در توليد محتوا و رواج کپي‌برداري وسيع از مطالب وبلاگ‌ها و سايت‌ها، و از سوي ديگر، تنوع موضوعي، به ويژه استفاده از قالب‌هاي متنوع رسانه‌اي را نمايان کرد. افزون بر اين، فقر مهارت‌هاي فني وبلاگ‌نويسان را به شکل چشمگير در جامعة مورد مطالعه پديدارنمود. براي آزمون فرضيه‌ها و پاسخ به پرسش‌هاي پژوهش، به دو روش متفاوت کمي و کيفي تکيه شد و نتايج مرتبط با آن‌ها نيز بنا به ضرورت به طور جداگانه توصيف و تحليل گرديد. در نتيجه‌گيري کلي پژوهش، لازم است نوعي تلفيق و آميختگي بين نتايج هر دور روش ايجاد شود و با ارزيابي نتايج، تناسب يافته‌ها و پاسخ‌ها را با فرضي‌ها و پرسش‌هاي پژوهش در يک نگرش کلي جمع‌بندی شود.

متن کامل مقاله

متن کامل

نشریه گفتمان علم و فناوری دوره دوم سال 1395 شماره 1
تولید محتوا, فضاي سايبر نظر دهید

■ سازوكارهاي ارتباطي در وبلاگستان فارسي

ارسال شده توسط محمود بابايي در 17th ژوئن 2016

دکتر محمد ابویی اردکان
داتشیار دانشگاه تهران. دانشکده مديريت

دکتر محمود بابایي
استادیار پژوهشگاه علوم و فناوري اطلاعات ايران

چکيده
وبلاگستان فارسي، يکي از عرصه‌هاي مهم کنشگري ديني، علمي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي در فضاي سايبر ايران است.ابزارهاي ارتباطي اينترنت،  الگوهاي ارتباط بين کنشگران- کنشگران، کنشگران- محتوا،  و ساير الگوهاي ارتباط بين فردي را تحت تأثير قرار داده است. اين مقاله ضمن بررسي نظري پديدة وبلاگ، به طور خاص، نتايج يافته‌هاي پژوهشي که با استفاده از روش تحليل محتوا و تکنيک وب‌سنجي، وضعيت استفادة کنشگران فضاي وبلاگستان فارسي از سازوکارهاي تعاملي و ارتباطي در وبلاگ‌ها را مورد مطالعه قرار داده است، منعکس مي‌نمايد. نتايج اين مطالعه، نشان مي‌دهد که رابطة معني‌داري بين استفاده از سازوکارهاي ارتباطي و تعاملي و الگوهاي شفافيت،انتشار و الگوي توليد محتواي گفتمان‌هاي فضاي سايبري ايران وجوددارد .

کليدواژه‌ها:  الگوي انتشار، الگوي شفافيت، الگوي توليد محتوا، سازوکارهاي ارتباطي، فضاي سايبر، وبلاگستان فارسي، وبلاگ‌نويسي

متن کامل مقاله

ارتباطات و رسانه, فضاي سايبر نظر دهید

■ اعتماد در شبکه‌ هاي اجتماعي فضاي سايبر

ارسال شده توسط محمود بابايي در 24th می 2015

دکتر محمود بابایی

استادیار پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران

یادآوری: بخش قابل توجهی از این مقاله پیش از این در سایت منتشر شده است و همپوشانی زیاد با مطلب منتشر شده دارد. اما این مقاله کاملتر استمحمود بابائی

از زمان پيدايش اينترنت، اعتماد، در اين عرصه به‌عنوان یک عامل کلیدی موفقیت، به رسمیت شناخته شده است. هرچه عموميت و كاربرد اينترنت رشد مي‌يابد، امنيت و حريم خصوصي تراكنش‌هاي آنلاين اهمیت اعتماد را آشكارتر مي‌سازد. نبودن اعتماد، يكي از بزرگ‌ترين موانع دادوستدهاي آنلاين قلمداد شده است . در شرايط گوناگون، شكل‌گيري روابط در شبكه‌هاي اجتماعي، مي‌تواند با چالش «اعتماد» روبرو گردد. اين چالش مي‌تواند بر پاية انگاره‌هاي فرهنگي، يا برخاسته از شناخت و تصور کاربران از سازوکارهاي بکار گرفته شد فناوري ارتباطي باشد. اكنون كه حجم عظيمي از گردش اطلاعات، مبادلات بازرگاني و تعامل‌هاي انساني در بستر اينترنت انجام مي‌گيرد، اعتماد مي‌تواند يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي فعاليت در اين فضاي نوين باشد. اگر در تعامل‌هاي سنتي کنشگران/كاربران با استفاده از شاخص‌ها و رويه‌هاي رايج به اعتماد طرفيني دست مي‌يافتند يا در ميزان اعتماد خود در شبكة روابط اجتماعي از عنصر تجربه، آزمون، کندوکاو بهره مي‌بردند، اجتماع‌هاي آنلاين، با توجه به ويژگي‌هاي خاص خود، راه را بر چنين روش‌هايي بسته‌اند. اعتماد، نه به‌واسطه شناخت مستقيم و در فرايند ارتباطات و تعامل‌هاي چهره‌به‌چهره، بلكه از طريق يك عنصر «واسطه»، و بنا به اقتضائات موقعيت، و فضايي كه كنشگر در آن قرار مي‌گيرد، حاصل مي‌شود. اين عنصر واسط همان سازوكارهاي ارتباطي و فراهم‌كننده امكان تعامل در فضاي سايبر است.

متن کامل (pdf)

فضاي سايبر 2 نظر

■کاربران اینترنت می‌توانند ساختار گردش اطلاعات را تغییر دهند

ارسال شده توسط محمود بابايي در 4th نوامبر 2014

سه شنبه, 13 آبان 1393 ساعت 10:45

محمود بابایی در گفت‌وگو با شفقنا رسانه مطرح کرد

عکس ها: شایان محرابی

شفقنا رسانه- زهرا رستگار: بسیاری از افراد معتقدند می‎توانند اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق فضای مجازی کسب کنند. حتی در بین آنها نظراتی مبنی بر آنکه هر چه بخواهم از اینترنت پیدا خواهم کرد، نیز وجود دارد. اما آیا به راستی گردش اطلاعات در اینترنت آزاد است و هر فردی درباره‌ی هر چه بخواهد، می‎تواند اطلاعاتی کسب کند یا خیر؟ در مقابل این گروه، افرادی هستند که این پیش‌فرض را نادرست می‌دانند و معتقدند گردش اطلاعات در اینترنت و فضای مجازی پیچیده است و دسترسی به همه‌ی اطلاعات ممکن نیست. محمود بابایی، معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم و فناوری و اطلاعات ایران(ایران داک) در گفت‌وگویش باشفقنا رسانه این پیش‌فرض ها را بررسی می‌کند و معتقد است پاسخ این سوال یک دسته‎بندی دارد و تنها با یک آری یا خیر نمی‎توان به چنین سوالی پاسخ داد. آنچه در ادامه می خوانید به بررسی گردش آزاد اطلاعات در فضای سایبر و شبکه‌های اجتماعی می‌پردازد.

آیا جریان اطلاعات در شبکه‎های اجتماعی و فضای سایبر به شکل آزاد وجود دارد؟

پاسخ «آري» يا «خير» نمي‌توان به اين پرسش داد. بيشتر از زاويه‌ی سياسي به اين موضوع پرداخته شده است. يعني کسانی که اطلاعات را تولید می‎کنند و آن را در رسانه‎ها به گردش در می‌‎آورند و منتشر می‎کنند، هدف‌شان تأثير بر ذهن مخاطب و تغيير نگرش اوست. در فضای سایبر که مي‌تواند همه‌ی کارکردهاي رسانه‌اي را داشته باشد، نیز همين فعالیت، مي‌تواند با ساز و کارهاي خاص خود وجود داشته باشد. در اين‌جا شما انتخاب نمي‌کنيد، بلکه به دليل ويژگي‌هاي فضاي سايبر، در معرض اطلاعاتي قرار مي‌گيريد که مورد درخواست و مطلوب شما نيست. اما در جريان تعامل با شبکه، ناخواسته در معرض آن قرار می‌گیرید و چه بسا به واکنش شما هم بينجامد. در چنين وضعي، هنگامي مي‌توان سخن از جريان آزاد اطلاعات به ميان آورد که فرصت‌هاي برابري براي دسترسي، نقد، پذيرش، يا رد اين اطلاعات وجود داشته باشد. واقعيت اين است که جريان پروپاگانداي حاکم بر فضاي سايبر از شيوه‌هاي نوين و پيچيده‌اي بهره‌ مي‌برد که موضوع «داشتن فرصت برابر براي تعامل» به عنوان شاخصي براي «جريان آزاد اطلاعات» دست نيافتني مي‌نمايد. از سوي ديگر، اگر جريان انتشار اطلاعات در فضاي سايبر را در چهارچوب پروپاگاندا تحليل کنيم، اساساً بنا نيست چنين فرصتي براي مخاطب فراهم شود. پروپاگاندا، آمرانه و يک سويه است. اين گونه اطلاعات، همانند گذشته، به شکل مستقيم و زمخت به سمت کاربران فرستاده نمي‌شود، بلکه همان‌گونه که گفتم پيچيده و متفاوت عمل مي‌شود.

فارغ از نگاه سياسي اشاره شده، نکته‌ی ديگر که در همين چهارچوب قابل گفتن است؛ فرصت‌هاي توليد و تبادل اطلاعات در مقياس وسيع و به وسعت همه‌ی جهان است. اين در تاريخ بشر بي‌سابقه است. همه‌ی مردم مي‌توانند مطالبشان را به شکل‌ها و گونه‌هاي متنوع منتشر کنند؛ بازخورد دريافت کنند؛ واکنش ديگران را نسبت به آن بسنجند؛ در توليد محتوا به شکل گروهي مشارکت داشته باشند و سهمي در اطلاعاتي که فضاي سايبر و شبکه‌هاي اجتماعي به گردش در آمده داشته باشند. آري، در کنار اين فرصت، مي‌‌توان به برخي محدوديت‌هاي فني که از آن به «شکاف ديجيتالي» تعبير مي‌شود، اشاره کرد که کفه‌ی اين فرصت را به سود «داراها» سنگين‌تر مي‌کند.

منظور شما این است که نمی‌توان سوال را کلی پرسید، بلکه باید به جزییات گردش اطلاعات در این فضا پرداخت؟ اگر این طور است شما چه توضیحی در این‎باره دارید؟

بله دقیقا همین طور است. من مثالی برای شما می‎آورم. شما براي اين که بازاريابي کنيد، هزينه‌ی کلاني را متحمل مي‌شويد، بايد نيازسنجي کنيد و بازارها و مصرف‌کنندگان هدف را خيلي دقيق شناسايي نماييد. اين اطلاعات براي شما رايگان به دست نيامده است. اطلاعاتي است که آينده‌ی کسب و کار شما را ترسيم مي‌کند. چگونه حاضر مي‌شويد بسته‌ی اطلاعاتي مربوط به بازار کالا يا خدمات خود را به اشتراک با رقبا بگذاريد؟ در حالي که هر جزیي از اين اطلاعات با هزينه‌ی گزاف به دست آمده است. پس به عنوان نمونه، اطلاعات تجاري گران‌قيمت است و با عنوان گردش آزاد اطلاعات نمي‌توان چنين انتظاري را مطرح کرد، درست مانند اطلاعات امنيتي.

درباره‌ی گردش آزاد اطلاعات به موضوع دیگری نیز باید اشاره کنم و آن ساز و کارهای ارتباطات در فضای سایبر است. یعنی در گردش اطلاعات باید به مدیای آن نیز اشاره کنید. مثلا هنگامی که من با شما از طریق ایمیل در ارتباط هستم، آیا این تأثیری همانند تأثیر ویدیو کنفرانس و اسکایپ و سایر مدیاها دارد یا خیر؛ تاثیر آن بیشتر یا کم‎تر است؟ هنگامی که رسانه و ابزار آن متفاوت باشد، عمق ارتباط و میزان تاثیرگذاری ارتباطات نیز متفاوت می‎شود. دست‌يابي کاربران به اطلاعات در فضاي سايبر تا حد زيادي تابع تناسب سازوکار ارتباطي آنان است و نه محدوديت و منع.

آیا اساسا پیش‎فرض اولیه در سوال، اشتباه است؟ يعني نمي‌توان گفت در فضاي سايبر جريان آزاد اطلاعات وجود دارد يا خير؟

پیش‎فرض شما اشتباه نیست، اما از نظر من ملاحظاتی درباره‌ی آن وجود دارد که بخشي از آن را در پاسخ به پرسش قبلي گفتم. به نظر من اطلاعات در جامعه‌ی اطلاعاتی یک کالاست و ارزش اقتصادی دارد. اطلاعات به عنوان کالا شناخته می‎شود، ارزش‎گذاری و مبادله می‎شود. وقتی چیزی ارزش اقتصادی دارد، برای به دست آوردن آن باید پول پرداخت کنید. پس اطلاعات، کالایی دارای ارزش اقتصادي است. اگر قصد دارید بدانید که در فلان نقطه‌ی دنیا چه نیازی وجود دارد که شما بتوانید کالایی متناسب با نیاز آنها تولید کنید، اول از شما پول خواهند خواست و سپس اطلاعات را ارایه خواهند داد.

از اين رو، هنگامی که از جریان آزاد اطلاعات سخن می‎گویید؛ نمی‎توانید افرادی را نادیده بگیرید که سرمایه‌هایشان اطلاعات است. «ایران‎داک» اطلاعات پایان‌نامه‎های کشور را از دانشگاه‌ها دريافت مي‌کند. اين که اطلاعات اوليه که گران‌سنگ است به جاي خود؛ در مراحل پس از فراهم‎آوری، با صرف هزينه‌ی سنگين، سازماندهی و پردازش شده و بر روي وب‌ سايت پژوهشگاه ايران‌داک منتشر مي‌شود يا با مراجعه‌ی حضوري يا شيوه‌هاي ديگر درخواست، در اختيار کاربران قرار مي‌گيرد. اين پايان‌نامه‌ها از مرحله‌ی توليد محتوا در دانشگاه هزينه داشته است تا به ذخيره و انتشار آن در پايگاه اطلاعات پايان‌نامه‌ها برسد. ضمن اين که ما براي انتشار اين اطلاعات با دانشگاه‌ها تفاهم‌نامه امضا مي‌کنيم. بخش از سرمايه‌ی ما همين اطلاعات است. يعني انتظار رايگان بودن اين اطلاعات، بدون تامين منابع هزينه، منطقي نيست.

نکته‌ی پاياني اين که فضاي سايبر، جايي نيست که همه چيز رايگان باشد. بايد بين «جريان آزاد اطلاعات» و «جريان رايگان اطلاعات» فرق گذاشت. گردش آزاد اطلاعات، يعني به دلايلي که فاقد وجاهت است، فرصت نشر اطلاعات را از ديگران سلب نکنيم. جريان آزاد اطلاعات، هيچ‌گاه هم معني جريان رايگان اطلاعات نيست. علت آن را عرض کردم.

پس جریان آزاد اطلاعات به این معنی است که اگر شما هزینه‌ی یک بخش از اطلاعات را پرداختید؛ راه شما را به شکل دیگری نبندند. پاسخ به سوال پیش فرض‎های شما یک بلی و خیر یا مثبت و منفی نیست. یک توضیح کلی است و مانند این است که بگویید که آیا موجودی به نام پرنده خوب است یا خیر. این سوال پاسخی مثبت و منفی ندارد.

بنابراین شما معتقدید که گردش اطلاعات در دنیا با جنبه‌ی اقتصادی آن پيوند دارد؟

به نظر من وجه اقتصادی یکی از این ملاحظات است. وقتي از موانع گردش آزاد اطلاعات سخن به ميان مي‌آيد، انگشت اتهام به سوي دولت‌ها نشانه مي‌رود. اگر چه جريان آزاد اطلاعات مي‌تواند برخي تهديدها را متوجه دولتها کند اما نمي‌توان از نقش اين پديده در شفاف‌سازي، نظارت همگاني، جلوگيري از فساد و مشارکت مردمي غفلت کرد. در عين حال، می‎توانم به چند ملاحظه‌ی دیگر نیز اشاره کنیم. وجه سیاسی، اقتصادی، امنیتی، مصلحت‎جویانه و حفظ مزیت رقابتی از دیگر ملاحظات آن است. یک سری اطلاعات رایگان وجود دارد. الزاما اطلاعات رایگان اطلاعات بی‎ارزشی نیستند. یک‎سری اطلاعات به دلیل اقتصادی آزاد نیستند. به اطلاعاتی که قیمت برای آن پیش بینی نشده است، اطلاعات آزاد می‎گوییم. برخي از اقلام اطلاعاتي نيز هنگامی که هزینه‌ی اطلاعات را پرداخت کردید، برای شما قابل دسترسی است. سطح دیگری از تقسیم‎بندی اطلاعات، امنیتی است که مربوط به امنیت فرد، حریم خصوصی سازمان‎های مختلف دولتی و شرکت‎ها، اسناد مربوط به امنیت جهانی؛ مانند تروریسم و ویروس‎هایی که منتشر می‎شود، اطلاعاتی درباره‌ی جنگ منطقه‏ای و اطلاعات مربوط به امنیت ملی است. این اطلاعات آزاد نیست و قرار هم نیست که آزاد باشد.

اگر اطلاعاتی مربوط به امنیت ملی است؛ قرار نیست بدانیم چه سلاحی را صادر یا چه سلاحی وارد می‎کنيم. آشکار است هیچ کشوري در دنیا وجود ندارد که این اطلاعات را برای شهروندان خود منتشر کند، چه برسد به ايجاد دسترسي به آن، در فضاي سايبر!

نوع دیگری از اطلاعات به شکل مصلحت‎جویانه و براي حفاظت از کاربر، از گردونه‌ی گردش اطلاعاتی ما حذف می‎شود. به فرض شما خواهر بزرگ خانواده هستید و تصور می‎کنید، خواهر کوچکتر شما نبايد صحنه‌ی اعدام یک فرد با طناب‎دار، صحنه‌هاي دلخراش تصادف، خشونت، برهنگي و مانند آن‌ها را ببیند. اين شگرد، نه امروز و براي فضاي وب، بلکه در رسانه‌هاي سنتي هم به کار گرفته شده و مي‌شود. مانند رتبه‌بندي سني فيلم‌ها، کتاب‌ها و برنامه‌هاي تلويزيوني.

یکی دیگر اطلاعاتی است که حفاظت از آن‌ها براي سازمان يا حفظ مزيت رقابتي سازمان ضروري است. حوزه‌ی شغلی و کسب و کار باز می‎گردد. اطلاعات مربوط به موقعيت کاري سازمان و شگردهاي آن، بسيار با ارزش هستند که تا کهنه يا افشا نشده‌اند، هيچ گاه منتشر نمي‌شوند. شما به عنوان يک سازمان يا شرکت، از فرصت و ویژگی خاصی که برخوردار هستید و رقبا آن را ندارند، چشم‌پوشي نمي‌کنيد.

اگر سوال اول را درباره‌ی شبکه‎های اجتماعی مطرح کنیم، باز هم به همین پاسخ می‌رسیم؟

در کليت آن شايد نتوان پاسخي متفاوت يافت. الگوي جريان آزاد اطلاعات مي‌تواند متفاوت باشد. چون نظريه‌پردازي در اين زمينه از خاستگاه‌هاي فکري گوناگوني بوده است. يونسکو به عنوان سازمان جهاني، فعاليت چشمگيري در اين زمينه داشته است.

شبکه‎های اجتماعی به شکل موضوعی، تخصصي و عمومي هستند. اين شبکه‎ها بر محور پروفایل‎های افراد بنا می‎شوند. در گروه‎های مباحثه و وبلاگستان نقش پروفايل‌ها کم‌رنگ‎تر است. در شبکه‎های اجتماعی مانند فیس‎بوک و کلوب و مانند آن‌ها از ويژگي‌هايي مانند سن، جنس، تحصیلات و علايق و غيره از شما پرسیده می‎شود. وقتی در یک جمعی علایق شما به طور کامل مطرح می‎شود؛ آن هنگام شما مرتبط با افرادی خواهید شد که آنها نیز چنین علایقی دارند. یعنی شما در شبکه برای افراد شناخته شده هستید. وقتی شما پروفایل خود را کامل بسازید؛ امکان اين که همشهریان، همکلاسي‌ها، همفکران، و ساير افراد را بيابيد، فراهم مي‌شود. می‎توانید با افرادی که علایق مشترک دارند نیز ارتباط برقرار کنید و با آنان تبادل اطلاعات داشته باشيد. منطق گردش اطلاعات در اين شبکه‌ها اين چنين است. اما همواره خطوط قرمزي ترسيم مي‌شوند که براي کاربران دردسر ساز است و جريان آزاد اطلاعات را مختل مي‌کند.

جریان آزاد اطلاعات در شبکه‎های اجتماعی تابع قواعد از پيش تعيين شده در سايت‌هاي شبکه اجتماعي است. اين قواعد، گاهي تحت کنترل کاربران است و آن‌ها هستند که محدوديت‌هاي دسترسي را تعريف مي‌کنند. از اين رو، تبادل اطلاعات، ارتباط مستقیمی با فضای تنفس کنشگران دارد. در این فضا، کنشگران در چارچوب گفتمان خاصی به تبادل نظر و اطلاعات مي‌پردازند.

از سخن شما چنين استنباط مي‌شود که فضای مجازی یک‎سری زیر مجموعه‎ها دارد. یعنی فضای کلی یک قاعده‌ی کلی دارد و هر کدام از این زیرمجموعه‎های فضای کلی نیز یک سری قوانین و محدودیت‎ها دارند.

بله، درست است. در فضای سایبر به طور کلی، شبکه‌ی اجتماعی، وبلاگستان، سایت‎های خبری، فضاهای چت و گروه‎های مباحثه‌ای وجود دارند که در آنها اشتراک‌گذاری و تبادل اطلاعات انجام می‎شود. جمع همه‌ی این‌هاست که پديده‌اي به نام فضای سایبر را به وجود مي‌آورد. البته اين، به معناي تعريف فضاي سايبر نيست. در بخشي از این فضا، با نام وبلاگستان، اگر به قوانین و محدودیت‎های سایت احترامی گذاشته نشود، باعث حذف شدن آن وبلاگ می‎شود. در شبکه‌هاي اجتماعي نيز رفتار شما ثبت مي‌شود، رفتار شما نقش تعيين کننده‌اي در تبديل شما به عنوان نقطه‌ی ثقل يا کاربري مهجور دارد. در چنین فضايي، جریان آزاد اطلاعات به شکل مداوم تبصره پیدا می‎کند. محدوديت‌هايي به موجب قوانين وضع مي‌شود که جاي ويژه‌ی خود را دارد.

در صحبت‎های خود اشاره کردید که در شبکه‎های اجتماعی پروفایلی از ویژگی‎های فردی، تحصیلی و مشخصات کامل علایق و سایرمشخصات فردی ساخته می‎شود. سپس افراد و کاربران با آن ویژگی‎ها به شبکه‎های اجتماعی می‎آیند. اغلب به نظر می‌رسد جامعه‌ی مخاطب هر فرد جامعه‌ی کوچکی است که ویژگی‎های جوامع ارگانیکی را بازتولید می‌کند: تلاش افراد برای همرنگ شدن، نوع نظارت و سایر موارد؛ آیا به نظر شما می‌توانیم چنین شباهتی را قایل شویم؟

یک سری الگوهای رفتاری برای کنشگری و فعالیت در سايت‌هاي شبکه اجتماعي وجود دارد. من ضرورتي به تلاش براي این که الگویی را با مساله‌ی زیست محیطی یا زیست‎شناسی مرتبط يا تشبيه کنيم، نمي‌بينم. اصل را بر این قرار دهيم که از زمان حضور بشر روی زمین شبکه‎های اجتماعی وجود داشته است. ابتدایی‎ترین شکل آن شبکه‌ی خانواده است. افراد در آن شبکه نقش‎ها و کارکردهایی دارند. کارکرد شبکه‌هاي اجتماعي فضاي سايبر، هماهنگي زيادي با شبکه‌هاي زندگي واقعي دارد. اگر فرض را بر اين بگذاريم که از هويت مستعار يا ويژگي‌هاي ساختگي در شبکه‌هاي اجتماعي استفاده نمي‌شود، درک اين هماهنگي آسان‌تر خواهد شد. کاربر در شبکه‌هاي اجتماعي افزون بر هويت مستقل خود، يک هويت شبکه‌اي پيدا مي‌کند که به جايگاه و وزن او در شبکه وابسته است. اگر به شبکه‎های اجتماعی نگاه کنید، یک سری گره‎ها يا نودهایی داراي انبوهي از پيوند هستند. اين پيوندها، کاربران ديگر‌ هستند. نقاط ثقل در شبکه به همين شکل پديد می‌آیند و تأثيرگذار مي‌شوند. هويت‌هاي واقعي کاربران مي‌تواند در فزوني وزن ارتباطي گره‌ها در شبکه‌هاي اجتماعي فضاي سايبر موثر باشد.

پس مي‌بينيد سايت‌هاي شبکه‌‌ی اجتماعي فضاي سايبر، به خودي خود فقط زيرساخت‌هاي سخت‌افزاري و نرم‌افزاري را فراهم مي‌نمايند. کاربران هستند که اطلاعات را توليد و منتشر مي‌کنند. فارغ از اين گمانه‌زني که برخي از شبکه‌هاي اجتماعي، به شکل معناداري، چه آشکار و چه پنهان، جهت‌گيري خاص خود را دارند.

با توجه به همین شباهت‎ها اغلب فضای این شبکه‌ها سطحی به نظر می‌رسد و کمتر بحث جدی مطرح می‌شود. اصولا آیا می‌توانیم در این شبکه‌ها انتظار بحث‎های جدی داشته باشیم یا همان‌طور که برخی معتقدند، شرایط فعالیت در شبکه‌های اجتماعی بالذات سطحی همراه است؛ می‌تواند مقدمه‌ای برای طرح بحث‎های جدی باشد؟

گردش مناسب و سالم اطلاعات خیلی بهتر از گردش پر حجم اطلاعات است. به این معنا که جعل، خرافه، دروغ و توهین از چرخه‌ی آزاد اطلاعات حذف شود. سالم‎سازی يک هدف در جريان آزاد اطلاعات است که رکن اصلي آن کاربران فضاي سايبر هستند. سالم‎سازی به معنای اخلاقی کردن است. یعنی ممنوعيت دروغ، اتهام، افشاي اسرار خصوصي، فريب، سرقت به هر شکل، و… .

اين گمان که فضای اجتماعی جاي شوخی است و نبايد آن را چندان جدي گرفت، نگرش واقعي و درستي نيست. فقط به يک نمونه اشاره کنم که در ماجراي گرفتار شدن سربازان ایرانی در چنگ تروریست‌ها، کمپینی پر سروصدا راه‎اندازی شد که اگر به آثار ملي و اخلاقي آن بپردازيم، خواهيم ديد که کارزاري بسیار موثر عليه تروريسم وابسته بود. هنگامی که شما بتوانید یک میلیون نفر را بسیج کنید و از آنها براي اقدامي امضا بگیرید، آن هم با هويت واقعي، کاري کم اهميت نیست. تعداد کامنت‎هایی که در ذیل یک خبر درج می‎شود و منجر به حذف یا اصلاح یک خبر می‎شود، نتيجه‌ی همين کنشگري‌هاي و ايجاد کمپين در فضاي سايبر است. فضای سایبر ادامه‌ی فضای زیستی است و جزء جدایی‎ناپذیر فضای زندگی ماست. پس چگونه می‎توانیم سخن از چيزي بگوييم که به تعبير شما سطحي است و عمقی ندارد؟

کم نيستند کمپین‎هایی که در فضای فیزیکی شکل می‎گیرند، اما سرنخ آن‌ها در فضای سایبر و شبکه‎های اجتماعی است. تداوم گفتمان‎های فضای فیزیکی را در فضای سایبر می‎توانید ببینید. اگر منظور شما اشاره به مصاديقي از سطحي بودن و ابتذال در فضاي سايبر باشد، من مي‌توانم همين وضعيت را در فضاي فيزيکي زندگي براي شما شاهد بياورم.

سخن پایانی؟

در گردش اطلاعات بايد نقش کابران را فراتر از  آنچه در رسانه‌هاي سنتي فرض مي‌شد، نگريست. مخاطب در فضاي سايبر، از جمله شبکه‌هاي اجتماعي، هدف نيستند تا هدف گلوله‌ی اطلاعات قرار گيرند. آنان نقش فعالي در توليد محتوا و گردش اطلاعات دارند. مخاطب، يا به تعبير بهتر، کاربر فعال است و آگاه شده است. او ابزارهای فعال بودن را در اختیار دارد. به عنوان کنش‎گر در فضای شبکه‎های اجتماعی نقش ايفا می‎کند و برای خود حقی قایل می‎شود. حتی با اهرم‌هايي که در دست دارند می‎توانند، ساختارها را نیز تغییر دهند تا گردش اطلاعات به شکل مطلوب آنان انجام گیرد. آنان در پي‌ريزي و استقرار قواعد فعالیت در شبکه‌های اجتماعی سهم اساسي را براي خود قایل هستند که اهرم فشار بسيار خوبي براي محدوديت‌هاي آمرانه‌ی آشکار يا پنهان است. اين اهميت و کانون قرار گرفتن کاربران را بايد به درستي دريابيم.

انتهای پیام

منبع: پايگاه خبري شفقنا

باز نشر در: روزنامه مردم سالاري

(در مواردی این مصاحبه، با تغییراتی و بدون درج نام خبرنگار و منبع اصلی بازنشر شده است که کاری غیراخلاقی و غیرقابل قبول است)

ارتباطات و رسانه, اطلاعات و دانش‌شناسی, تولید محتوا, فضاي سايبر نظر دهید

■ نشانه‌ شناسي اعتماد در فضاي سايبر

ارسال شده توسط محمود بابايي در 24th مارس 2014

نشانه‌شناسي اعتماد در فضاي سايبر

خدماتي كه در فضاي سايبر به كاربران ارائه مي‌شود، گوناگون هستند؛ اين گوناگوني، وضعيت‌هاي متفاوتي را در چگونگي  اعتماد كاربران ايجاد مي‌كند. كاربراني كه با بانكداري يا تجارت الكترونيكي سروكار دارند، در اعتماد خود به سازوكارهاي ارتباطي و تعاملي فضاي سايبر دقت و تأمل بيشتري روا مي‌دارند. در تراكنش‌هاي «برخط» كاربران نه تنها در معرض ريسك‌هاي مالي قرار مي‌گيرند، بلكه انبوهي از اطلاعات شخصي و واقعي آن‌ها نيز قابليت انتقال به ديگران پيدا مي‌كند. اطلاعاتي كه مي‌تواند براي ديگران ارزش مالي فراوان داشته، و به همان نسبت، كاربران را با خطر افشا مواجه سازد و در بدترين حالت، سلاح قدرتمندي عليه آن‌ها باشد. بدين‌سان با رشد تعامل در فضاي سايبر، به ويژه كنش‌هايي كه مستلزم انتقال اطلاعات مهم شخصي است، اهمیت اعتماد در تراكنش‌هاي آنلاين را آشكارتر مي‌شود. به گونه‌اي كه نبودن اعتماد، يكي از بزرگ‌ترين موانع دادوستدهاي آنلاين قلمداد شده است.نشانه شناسي

به لحاظ مفهومي،« اعتماد» مبتني بر ذهنيت افراد درباره احتمال و انتظار و وقوع کنشي از سوي ديگران است(قابليت پیش‌بینی رفتار). اين ذهنيت، مي‌توان تابع متغيرهاي گوناگوني، از جمله زمينه‌هاي اجتماعي، فرهنگي، قومي، مذهبي، و ويژگي‌هاي شخصيتي باشد.  اعتماد، رفتاري است كه بازتاب‌دهنده موضع كاربران درباره روابط اجتماعي و تعامل در فضاي سايت‌هاي شبكه اجتماعي است؛ اين رفتار، تحت تأثير  ويژگي‌هاي شخصيتي مانند وظيفه‌شناسي، توافق پذیری، برونگرايي،، گرايش به اعتماد، اراده اعتماد، باورهاي اعتماد، رفتار مبتني بر اعتماد و نيز عوامل محيطي اعتماد مؤثر است.

ديدگاه كاربران درباره اعتماد در فضاي سايبر، يكي از راه‌هايي مطالعه‌ي پديده اعتماد است. تلاش‌هاي در خور توجهي در اين باره انجام گرفته است. اگر چه همه‌ي اين بررسي‌ها، يافته‌هاي ارزشمندي را در اختيار تصميم‌سازان،  تصميم‌گيران، و مديران قرار داده‌اند، اما تلاش  و جست‌وجوي براي نگاهي نو و متفاوت به اين پديده، ارزش و اهميت ويژه‌اي دارد. در تكاپوي بررسي راه‌هاي ديگر براي مطالعه‌ي اعتماد در فضاي سايبر، به نظر مي‌رسد روش «نشانه‌شناسي» (semiotics) مي‌تواند افق نويني را پيش روي بگشايد.

نشانه شناسی، علم بررسي کار کرد اجتماعی نشانه و مطالعه‌ي رفتار مبتني بر نشانه است . انسان‌ها در زندگي اجتماعي خود به طور مداوم در حال نشانه‌سازي براي انتقال پيام خود به ديگران هستند. نشانه‌شناسي، دانش بررسي سازوكارهايي است كه در سيستم‌هاي نشانه‌اي، معنا را توليد و دريافت مي‌كنند. ويژگي رسانه‌هاي دوران كنوني، براي درك پيام  از حواس پنج‌گانه استفاده مي‌شود و معناي نهفته در پيام داري لايه‌هاي گوناگوني است. به كمك نشانه‌شناسي مي‌توان پيام را رمزگشايي و معناي آن را دريافت.

 

ارتباطات و رسانه, فضاي سايبر نظر دهید

■ اعتماد در فضاي سايبر

ارسال شده توسط محمود بابايي در 19th اکتبر 2013
دكتر محمود بابايي

مقدمه

در انقلاب علمي قرن هفدهم ميلادي، «اعتماد[1]» را مقوله‌اي در تضاد با علوم سودمند مي‌دانستند. علوم عرصه شكاكيت و طرح پرسش بود، نه اعتماد. اين ديدگاه درستي نبود. يافته‌هاي علمي مي‌توانست مبنايي براي اعتماد و پله‌اي براي صعود و رشد علمي باشد. در نظريه‌هاي آماري، اعتماد به شكل عددي و بر اساس محاسبات مورد توجه بود (Shadish, Thomas and Campbell, 2002).

اكنون كه حجم عظيمي از گردش اطلاعات، مبادلات بازرگاني و تعامل‌هاي انساني  در بستر اينترنت انجام مي‌گيرد، اعتماد مي‌تواند يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي فعاليت در اين فضاي نوين باشد.  اگر در تعامل‌هاي سنتي -چهره به چهره – کنشگران/كاربران با استفاده از شاخص‌ها و رويه‌هاي رايج به اعتماد طرفيني دست مي‌يافتند يا در ميزان اعتماد خود در شبكه روابط اجتماعي از عنصر تجربه، آزمون، کند و کاو بهره مي‌بردند، اجتماع‌هاي آنلاين، با توجه به ويژگي‌هاي خاص خود، راه را بر چنين روش‌هايي بسته‌اند. اعتماد، نه به واسطه شناخت مستقيم و در فرايند ارتباطات و تعامل‌هاي چهره به چهره، بلكه از طريق يك عنصر «واسطه»، و بنا به اقتضائات موقعيت، و فضايي كه كنشگر در آن قرار مي‌گيرد، حاصل مي‌شود. اين عنصر واسط همان سازوكارهاي ارتباطي و فراهم‌كننده امكان تعامل در فضاي سايبر است.

هر چه عموميت و كاربرد اينترنت رشد مي‌يابد، امنيت و حريم خصوصي تراكنش‌هاي آنلاين  اهمیت اعتماد را آشكارتر مي‌سازد. نبودن اعتماد، يكي از بزرگ‌ترين موانع دادوستدهاي آنلاين قلمداد شده است(Seong, 2009:33). با رشد فراگير فناوري اينترنت، زندگي مردم تا حد زيادي با فضاي سايبر گرده خورده است، دوست‌يابي، گپ‌زني آنلاين(چت)، تبادل نظر، مبادله اطلاعات، اشتراک‌گذاري، و دادوستد مالي از جمله فعاليت‌هاي رايج کساني است که کاربر اينترنت شناخته مي‌شوند. نبودن اعتماد براي اين فعاليت‌ها را مي‌توان بزرگ‌ترین تهديد براي فعاليت‌هاي اينترنتي دانست. البته گونه فعاليت‌ها، رابطه مستقيم با ميزان اعتماد مورد انتظار دارد. معمولاً کاربران اينترنت، در تجارت الکترونيکي و دادوستد مالي در اينترنت، دقت و تأمل بيشتري مي‌کنند و اين‌گونه فعاليت‌ها اعتماد سطح بالايي مي‌طلبد. ميزان ريسک در تبادل اطلاعات شخصي و داده‌هاي حساس مانند اطلاعات بانکي نسبت مستقيم با اعتماد دارد(Dong, 2010). در واقع اعتماد در فضاي سايبر زماني الزامي مي‌شود که شرايط، از نظر کاربر مخاطره‌آميز شده و هزينه ريسک کردن بالا مي‌رود.

براي جلب و  نگهداري مشتريان، هم‌چنين براي ايجاد مزيت رقابتي، بازاريابان، با چالش ايجاد و حفظ اعتماد مشتريان روبرو هستند. اين چالش، موجب توجه به مقوله اعتماد آنلاين و اهميت «بيشتر دانستن» درباره آن شده است. خريد و فروش آنلاين بر برخي از محدوديت‌هاي سنتي اعتماد چيره شده است، اما مسايل بسيار و جالب توجهي وجود دارد كه بايد درباره آن‌ها پژوهش انجام گيرد. مفهومي كه تقريباً همه پژوهش‌هاي مربوط به اعتماد وجود دارد، مجموعه‌اي از مقياس‌هاي گرايش است كه مي‌تواند براي اندازه‌گيري اعتماد مورد استفاده قرار گيرد. استانداردي براي مقياس‌ها وجود ندارد، و مطالعات گذشته، از  آيتم‌ها و مقياس‌هاي گوناگوني استفاده كرده‌اند. (Urban, Lorenzon & Amyx, 2009). پژوهشگران تلاش كرده‌اند اعتماد را به عنوان يك رفتار مفهومي كنند؛ مانند آندرسون[2]، ناروس[3]، دويتش[4]، و فاكس[5]. عموماً درباره رفتار اعتمادآميز در حوزه تجارت الكترونيكي، شامل اشتراك‌گذاري اطلاعات شخصي، خريد، يا كار روي اطلاعاتي كه از سوي سايت‌ها ارائه مي‌شود، بحث كرده‌اند(McKnight, et al, 2002).

در شرايط گوناگون، شكل‌گيري روابط در شبكه‌هاي اجتماعي،  مي‌تواند با چالش «اعتماد» روبرو گردد. اين چالش مي‌تواند بر پايه انگاره‌هاي فرهنگي، يا برخاسته از شناخت و تصور کاربران از سازوکارهاي بکار گرفته شد فناوري ارتباطي باشد.

اعتماد، بنيان و نقطه آغاز تبادل اجتماعي و بسترساز تعامل در شبكه‌هاي اجتماعي است. به نظر مي‌رسد، مقوله «اعتماد» همواره با نوعي ريسك‌پذيري دائمي روبرو است. «پالدم» (Paldam, 2000:11) بر اين باور است كه سرمايه اجتماعي، رشته/ حلقه پيوند جوامع به يكديگر است. وي، رويكردهاي نظري در  زمينه سرمايه اجتماعي را به سه دسته تقسيم مي‌كند: اعتماد، همكاري، و شبكه. با تكيه بر اين فرض كليدي كه اعتماد بر سهولت  همكاري داوطلبانه دلالت دارد، وي به دنبال نشان دادن همين رابطه بين اعتماد و شبكه است. از اين رو، «پالدم» نتيجه مي‌گيرد كه تعريف شبكه متناسب با تعريف «همكار-اعتماد» باشد. در نتيجه، اين پیوند خوردگی اجتماعي، يا سرمايه  اجتماعي، مي‌تواند به معناي اعتماد متقابل در گروه تعريف شود. حضور سرمايه اجتماعي، نشان مي‌دهد كه چگونه مردم مي‌توانند به سادگي، و بدون نياز به ايفاي نقش شخص ثالث، با يكديگر دادوستد داشته باشند. به اين ترتيب، وجود سرمايه اجتماعي ممكن است موجب روان‌سازي كنش جمعي و كاهش انگيزه براي سوء استفاده شود.

نتيجه پژوهش‌هاي بين فرهنگي نشان مي‌دهد که اعتماد ممكن است در هر فرهنگي با توجه به مقياس‌هاي خاصي تعريف شود و سطوح گوناگوني داشته باشد (Kiyonari, et al, 2006) و  دچار ناپايداري و دگرگوني شود. بر اين پايه، نظام و كيفيت روابط در شبكه‌هاي اجتماعي را مي‌تواند در يك «دگرگوني مداوم» فرض كنيم كه زير تأثير ميزان و سطوح اعتماد، دچار تلاطم مي‌گردد. افزون بر اين، متغيرِ هنجارهاي اجتماعي نيز بر كيفت ايجاد، شكل‌گيري و استمرار اعتماد در شبكه تأثير داشته‌ باشد. چرا كه در جوامع مختلف، هنجارهاي اجتماعي يك‌نواخت نبوده و يكسان ارزش‌گذاري نشده است. كيفيت‌هاي متفاوت اعتماد می‌تواند در هنجارها و ارزش‌هاي فرهنگي سرچشمه داشته باشد.

اعتماد آنلاين نيازمند پژوهش‌هاي بين‌رشته‌اي است(Rousseau, 1998). پژوهش‌ درباره اعتماد آنلاين، تا كنون به طور جداگانه، در حوزه‌هاي بازاريابي، فناوري اطلاعات، و علوم رايانه‌اي انجام شده است. (جاي پژوهش‌هاي متكي به علوم رفتاري، روانشناسي اجتماعي،  و جامعه‌شناسي خالي است). اعتماد مسئله‌اي جهاني است و بايد تفاوت‌هاي جهاني را در ارزيابي و اندازه‌گيري آن مورد توجه قرار داد.

تأثير وب2 در كنترل كاربران بر محتوا و انتشار و اشتراك‌گذاري، و رابطه آن با اعتماد اهميت دارد. داده‌ها متعلق به كاربران است. زندگي دوم، شبكه‌هاي اجتماعي، وبلاگ‌نويسي، ويكي‌ها، از پديده‌هايي هستند كه در اشاره به اعتماد، بايد به آن‌ها توجه شود. سرعت تغييرات زياد است و فرصت‌هاي بسياري براي مطالعه اعتماد در محيط آنلاين وجود دارد (Urban, Lorenzon & Amyx, 2009). از آنجا که الگوي کسب اعتماد در فضاي سايبر و با استفاده از سازوکارهاي اينترنت، با الگوي فضاي فيزيکي مي‌تواند کاملاً متفاوت باشد، شناخت مؤلفه‌هاي اعتماد در فضاي سايبر اهميت بيشتري مي‌يابد.

دانش موجود پيرامون «اعتماد در فضاي سايبر ايران» اندك است؛ بدان سبب كه پژوهش‌ علمي در اين زمينه بسيار اندك و انگشت‌شمار است. از اين رو، تصوير روشني از وضعيت موجود ميزان اعتماد در شبكه‌هاي اجتماعي در فضاي سايبر [6]ايران  در دسترس نيست. از اين رو نمي‌توانيم هيچ‌گونه برآوردي از ميزان انسجام دروني آن‌ها داشته باشيم. از يك سو، گستره مفهومي اعتماد در فضاي سايبر به ويژه در شبكه‌هاي اجتماعي، و الگوهاي آن مي‌تواند به عنوان يك پرسش پيش رو قرار گيرد، و از سوي ديگر، پاسخ روشني به اين پرسش كه  نقش متغيرهاي محيطي (مانند سازوكارهاي فضاي سايبر)، فرهنگي، اجتماعي، مهارتي و فردي در شكل‌گيري اعتماد در فضاي شبكه‌هاي اجتماعي چيست، وجود ندارد.

متن کامل

ارتباطات و رسانه, تولید محتوا, فضاي سايبر, نشر الکترونيکي نظر دهید

■ كاربران اينترنت و نمايندگي جامعه

ارسال شده توسط محمود بابايي در 14th اکتبر 2013
محمود بابايي

پاسخ دادن به اين پرسش كه «آيا كاربران اينترنت، كل جامعه را نمايندگي مي‌كنند يا خير؟» كاري است هم آسان و هم دشوار. آسان بودن آن مي‌تواند مستند به «تعداد كاربران» و «ضريب نفوذ اينترنت» باشد كه تا حد بسيار بالايي در كل كشور گسترش يافته و براي عموم قابل دسترسي است. اما، دشواري پاسخ اين است كه عملاً بخش‌های تحصیل‌کرده جامعه و عمدتاً شهري كاربر اينترنت هستند و به قصد اداره امور شغلي و حرفه‌اي يا نيازهاي زندگي روزانه خود، از اينترنت استفاده مي‌كنند. از اين رو، گمانه‌زني درباره اين كه آنان «كل جامعه» را نمايندگي مي‌كنند، دشوار است.

كاربران اينترنت و نمايندگي جامعه

گام نخست براي ارزيابي اين موضوع در ايران، انجام پيمايشي دقيق است تا نشان دهد «چه درصدي از جامعه به اينترنت دسترسي دارند؟»؛ و اگر دسترسي دارند، «آيا براي امور روزمره زندگي از اينترنت استفاده مي‌كنند؟» پاسخ دو پرسش گفته شده مي‌تواند به يك داوري و ارزيابي كلي رهنمون گردد تا بتوان بر پايه آن، با دقت بيشتري پاسخي درخور به پرسش نخست اين نوشته را داد. ضرورت اين پيمايش از آن جا ناشي مي‌شود كه «ضريب نفوذ اينترنت» به تنهايي نمي‌تواند نشان‌گر «استفاده كاربران» باشد. بخش‌هايي از جامعه به رغم امكان دسترسي به اينترنت، از آن بهره‌برداري نمي‌كنند.

به دليل نبودن آمار كشوري از ايران، به داده‌هاي يك پيمايش* در ايالات متحده امريكا اشاره مي‌كنم كه نشان مي‌دهد: 15% از افراد بالاي 18 سال از اينترنت استفاده نمي‌كنند. اين در حالي است كه حل و فصل امور، و نيز اداره زندگي روزمره در اين كشور، بدون استفاده از اينترنت بسيار دشوارتر از ديگر نقاط جهان است. چرايي استفاده نكردن آنان از اينترنت گوناگون است؛ 34% علاقه‌‌اي به اينترنت ندارند يا نيازي به بهره‌برداري از آن نمي‌بينند؛ 32% بهره‌برداري از اينترنت و درگير شدن با آن را دشوار مي‌دانند و از اين كه از طريق اينترنت به آن‌ها زياني وارد شود نگران هستند؛ 19% گراني هزينه بهره‌برداري از اينترنت؛ و 7% نيز نبودن امكان دسترسي به اينترنت را از علت‌هاي آن بر شمرده‌اند.

به نظر مي‌رسد افزون بر فاصله زياد  «نسبت كاربران اينترنت» به «كل جمعيت»، انتظار مي‌رود داده‌هاي چنين پيمايشي در ايران با جابجايي چشمگير در نسبت‌هاي پژوهش مورد اشاره همراه باشد. از اين رو، در حد يك فرض مي‌توان گفت: جامعه كاربران اینترنت در ايران، كل جامعه را نمايندگي نمي‌كند، بلكه در خوشبينانه‌ترين حالت، نماینده بخش تحصیل‌کرده و شهري ايران هستند. پيمايش‌هاي اينترنتي نيز همواره با چنين چالشي روبرو هستند كه داراي سوگيري جدي هستند و  «امکان تعميم‌پذيري» از پژوهش  سلب مي‌کنند.  به هر روي، به لحاظ تأثير پذيري جامعه از ارتباطات مبتني بر اينترنت، نمي‌توان قاطعانه وجود چنين شكافي را پررنگ جلوه داد. اينترنت، اكنون «غيركاربران» را هم زير تأثير خود گذارده و به گونه‌اي «با واسطه كاربران» ابعاد نفوذ خود را گسترش مي‌دهد. اگر چه بدون تكيه بر پژوهش، نمي‌توان دربارة ميزان تأثيرپذيري «كاربران» و «غيركاربران» سخن راند.

.Z.ickuhr, Kathryn (2013) Who’s not online and why. Pew Research Center*

http://pewinternet.org/Reports/2013/Non-internet-users.aspx (accessed Oct. 11, 2013)

ارتباطات و رسانه, فضاي سايبر, نشر الکترونيکي یک نظر

■ حفاظت از خود و ناشناختگي در فضاي سايبر

ارسال شده توسط محمود بابايي در 13th اکتبر 2013
محمود بابايي
داده‌هاي پژوهش* راييني (Rainie) و همكارانش در سال 2013  نشان می‌دهد كه  86% از كاربران اينترنت گاه به گاه اقدام‌هایی را براي ناشناخته ماندن و رصد نشدن انجام مي‌دهند پاك كردن رد پاي ديجيتالي، از بين بردن كوكي‌ها و پيشينه مرورگر، رمزگذاري داده‌ها، و پنهان كردن آي.پي. (IP: Internet Protocol) از جمله اين نوع اقدام‌ها است. 55% نيز به فعاليت‌هايي دست مي‌زنند كه مانع از رصد آن‌ها توسط ديگر افراد، سازمان‌ها و دولت‌ها شوند.
در حالي كه 59% آنان بر اين باورند كه «كاملاً ناشناخته ماندن» در اينترنت، امكان‌پذير نيست.  تعداد قابل توجهي از كاربران، از دست دادن اطلاعات شخصي و دزديده شدن اطلاعات حساب‌هاي كاربري و کلاه‌برداری را تجربه كرده‌اند. 68% بر اين باورند كه مقررات كنوني براي حفاظت از امنيت و حريم آنان  در فضاي سايبر ناكافي است. در حالي كه آنان به اختيار خود، شايد در مواردي به ضرورت- مانند تلاش براي كاريابي يا درخواست كمك از ديگران- اطلاعات شخصي مانند تصوير، نشاني، شماره تلفن خود را در سايت‌ها منتشر كرده‌اند. در عين حال، نگراني از استفاده نادرست از اطلاعاتشان همواره براي آنان يك دغدغه ذهني است.
به طور اصولي، كاربران اينترنت از دسترسي به اطلاعاتشان استقبال مي‌كنند اما، تمايل دارند اين دسترسي فقط براي افراد مجاز باشد و نه كساني كه از اطلاعات براي اهداف تجاري خاص خود يا صدمه زدن به آنان، بهره‌برداري مي‌كنند. هم‌چنين نگراني در مواردي، كاربران تمايل ندارند كنش‌ها و دادوستد اطلاعاتشان توسط دولت‌ها و سازمان‌هاي دولتي مونيتور شود.
نوع تصميم كاربران براي حفاظت از خود در فضاي سايبر (و نه به قصد اقدام‌هاي مجرمانه)، بستگي به سطح مهارت و اهميت يا حساس بودن كنشگري‌شان دارد. پنهان كردن هويت با هدف كنش سياسي يا انتشار اطلاعات حساسيت برانگيز، يك راهكار براي مهم است.
كاربران داراي سطح مهارت بالا در چنين مواردي از آي.پي. جعلي/گمراه‌کننده استفاده می‌کنند. حتي تغيير نشاني ديجيتالي سخت‌افزارهاي متصل به شبكه (مانند MAC address) نيز در دستور كار آن‌ها قرار مي‌گيرد. امكان عمليِ «پنهان شدن كامل» كاري رؤيايي است و تكاپوي جدي در اين زمينه بين سازمان‌هاي مونیتور کننده و «كاربران پنهان شده» در جريان است.
شكل ساده حفاظت از خود در نزد كاربران بي‌بهره از مهارت و دانش فني بالا را مي‌توان در كنشگري آنان در وبلاگ‌نويسي، كامنت نوشتن و لايك(like) كردن  مشاهده كرد. وبلاگ‌نويس، محتوا را با نام مستعار يا ناشناس منتشر مي‌كند وكامنتي كه نوشته مي‌شود بدون نام يا با نام مستعار است. شايد كاربر، چنين گمان مي‌كند كه هيچ ردي از خود باقي نگذاشته است و از پيامدهاي انتشار محتوا و كنشگري خود، در امان است. اين داوري، موجب نوعي «توهم» ناشي از كم‌اطلاعي يا بي‌اطلاعي مي‌شود. بي‌خبر از آن كه با مراجعه به «سرورهاي سرويس‌دهنده اينترنت» و دسترسي به پروفايل مشتري خدمات، مي‌توان به جزيي‌ترين اطلاعات درباره كاربر دست یافت.
در مواردي مانند دادوستدهاي مالي اينترنتي و استفاده از خدمات دولت الكترونيك، در حفاظت از اطلاعات كاربران، تعهدات بيشتري متوجه سرويس‌دهندگان مي‌شود.  كاربران براي حفاظت از اطلاعات خود، تنها بايد دقت‌هاي اوليه را در مراجعه به سايت و اطمينان از امنيت پلتفورم مورد استفاده را داشته باشند. سازوكارهايي كه سرويس‌دهندگان براي دسترسي مورد استفاده قرار می‌دهند و پيشينه آنان در كيفيت حفاظت از داده‌هاي كاربران دو عنصر اساسي در جلب اعتماد کاربران است. در اينجا استفاده از شناسه مستعار و ناشناختگي بي‌معنا است. آن‌چه مهم است، اعتماد كاربر به سازوكارهاي استفاده شده (مانند پروتكل امن https) براي حفاظت از وي است.
گونة ديگري از تمايل به «ناشناخته ماندن» و به تعبير ديگر «حفاظت از اطلاعات خود» در فضای سايبر را مي‌توان در كنشگري در شبكه‌هاي اجتماعي مشاهده كرد. تلاش کاربران براي ساختن هويت مستعار، موجب مي‌شود دغدغه چنداني پيرامون اعتماد به سايت‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي نداشته باشند. در واقع، كنشگري با هويت مستعار در شبكه‌هاي اجتماعي از طنزهاي شيرين روزگار ما است. شكل‌گيري شبكه ‌هاي اجتماعي مبتني بر فرض‌هايي است كه با ناشناخته بودن و ناشناخته ماندن در تناقض جدي است. روابط در شبكه‌هاي اجتماعي اساساً بر پايه پروفايل كاربري است. اگر اطلاعات پروفايل، مستعار/جعلي باشد شبكة ارتباطي چگونه شكل مي‌گيرد؟ رواج اين پديده در نزد كساني كه با سازوكارهاي امنيتي سايت‌هاي شبكه اجتماعي ناآشنا هستند يا در بهره‌برداري از سايت‌ها ناكارآمدند، بيشتر است.
اگر چه بي‌معنا بودن اين گونه كنشگري و ناپايداري و كم اثر بودن كنش فرد در شبكه  آشكار است اما، چنين امكاني وجود دارد و مي‌توان با هويتي مستعار در شبكه هاي اجتماعي به فعاليت پرداخت؛ اما انتظار تأثير آن همچون اثر «دويدن در خواب» است!
* Pew Research Center’s Internet & American Life Project.
http://pewinternet.org/Reports/2013/Anonymity-online.aspx
فضاي سايبر نظر دهید

■ نقد کتاب روان‌ شناسی سایبری

ارسال شده توسط محمود بابايي در 4th سپتامبر 2013

گرايش به پژوهش پيرامون تعامل انسان- ماشين ، و انسان- انسان با واسطه ماشين،  به دوران جنگ جهاني دوم و تلاش براي افزايش كارآمدي سلاح ها بازمي گردد. « جامعه پژوهشي ارگونوميك ها »در سال 1949 م بنيان نهاده شد كه به مطالعه ويژگي هاي فيزيكي ماشين وسيستم ها، و تأثير آن بر عملكرد كاربران مي پرداخت. هدف ارگونومى يا مهندسى عوامل انسانى، ايجاد تناسب بين كار و انسان است. متخصصان ارگونومي، با بهينه كردن تناسب بين انسان و ساير اجزاى سيستم هاى كار، كارايي انسان و سيستم ها را بهبود مي بخشند….

کتاب ماه کلیات: اطلاعات، ارتباطات و دانش، شماره ۱۸۷، تیرماه ۱۳۹۲٫ صص ۲۶-۳۰

متن کامل PDF

 

فضاي سايبر نظر دهید
نوشته‌های پیشین


    نوشته‌های تازه

    • ■ توهّم همه‌چیزدانی و کفایت اطلاعات
    • ■رسانه‌های اجتماعی و «نوشتن»
    • ■ نوستالژی: بازاریابی، تبلیغات و نوستالژی (3)
    • ■ نوستالژی: بازنگری مفهوم  و کارکردها (2)
    • ■ نوستالژی: بررسی مفهومی و کارکردها (1)
    • ■ تحلیلی بر رابطه هویت جنسیتی جوانان با استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی
    • ■ مقدمه‌ای بر پروفايل‌هاي شخصي در اينترنت: نگاهي تحليلي به الگو‌ها و نقش ارتباطي
    • ■ عوامل تاثیرگذار بر هویت فرهنگی دانشجویان ایرانی عضو شبکه‌های اجتماعی (مطالعه موردی: فیس بوک، تلگرام و اینستاگرام)
    • ■ پیش‌درآمدی بر پاندمی کرونا و تغییر الگوهای ارتباط: طرح موضوع
    • ■ «پژوهش قلابی» در مقیاس جهانی!
    • ■ چشین / کشین … خانه‌ من
    • ■ پایان اجرای طرح « تحلیل و طراحی سامانه ملی مدیریت اطلاعات تحقیقاتی (سمات) برای پیشتیبانی…
    • ■این‌روزها و آن‌روزها
    • ■ بررسی ویژگی‌های معنایی و هستی‌شناسانه نظام‌های بازیابی اطلاعات مبتنی بر اصطلاحنامه و هستی‌شناسی
    • ■ دفاع از رساله دکتری خانم المیرا کریمی
    • ■ تحلیل رفتار اصلاح پرس و جوی کاربر براساس ویژگی‌های معنایی: تحلیل لاگ کاربران پایگاه اطلاعات گنج (ایرانداک)
    • ■ شناخت انگیزه استفاده دانشجویان از شبکه‌های اجتماعی فیس‌بوک، اینستاگرام و تلگرام
    • ■ دانش ایران: مشارکت ایرانیان در دانش جهان سال ۲۰۱۴
    • ■ توليد محتوا در فضاي سايبر: وبلاگستان فارسی
    • ■ کتابداران، کلیدداران گنج دانش هستند
    • ■ آینده‌ «خواندن» امیدوار کننده است
    • ■ سازوكارهاي ارتباطي در وبلاگستان فارسي
    • ■ محمود بابایی: تکنوکرات مآبانه به یادگیری الکترونیک نگاه کردیم
    • ■ هر اقدامی برای آشتی دادن مردم با کتاب قابل تقدیر است
    • ■ متن کامل سه کتاب نيازسنجي اطلاعات، نشر الکترونيکي، يادگيري الکترونيکي
    • ■استراتژی مجموعه سازی کتابخانه به استراتژی بازار نشر وابسته است
    • ■ اعتماد در شبکه‌ هاي اجتماعي فضاي سايبر
    • ■ کتابخانه در رسانه‌ها
    • ■ فساد در رسانه ها
    • ■ سخنراني مروري بر نشر الکترونيک در جهان
    • ■کاربران اینترنت می‌توانند ساختار گردش اطلاعات را تغییر دهند
    • ■آموزش الکترونیک باید خالی از تعجیل، شیفتگی و بی برنامگی باشد
    • ■ ويژگی‌های رسانه‌‌‌های نوين و الگوهای ارتباطی
    • ■ نشانه‌ شناسي اعتماد در فضاي سايبر
    • ■ همه‌ي عمر دير رسيديم!
    • ■ اعتماد در فضاي سايبر
    • ■ كاربران اينترنت و نمايندگي جامعه
    • ■ حفاظت از خود و ناشناختگي در فضاي سايبر
    • ■ نقد کتاب روان‌ شناسی سایبری
    • ■ رسانه‌‌ هايی دیجیتال : مشارکت‌ پذيری و فناوری محوری
    • ■ نقدي ديگر بر کتاب يادگيري الکترونيکي
    • ■ گفتگويي درباره پیشینه‌ تولید محتوای دیجیتال
    • ■ به ياد استاد
    • ■ درباره توليد محتوا : وبلاگستان فارسي
    • ■ مسئول تولید محتوا کیست؟
    • ■ نقد و بررسي كتاب « نظريه‌هاي جامعه اطلاعات»
    • ■ فضاي سايبر و شبکه‌ هاي اجتماعي: مفهوم و کارکردها
    • ■ تأثير سازوکارهاي ارتباطي اينترنت، بر الگوهاي تعامل کنشگران فضاي سايبر ايران
    • ■ مهارتهاي مورد نياز براي نشر الكترونيكي
    • ■ سخنراني علمي: اعتماد در فضاي سايبر
    • ■ کمپین ها؛ نقاط ثقل جامعه اطلاعاتی
    • ■ اهميت داده‌ هاي شبكه‌ هاي اجتماعي
    • ■ قدرت پنهان شبکه‌هاي اجتماعي
    • ■ دگرگونی‌ های اینترنت: برگشت پذیری رسانه قدیمی در انقلاب رسانه نوین
    • ■ آسيب‌ شناسي پذيرش مسئوليت علمي
    • ■ فضای سايبر و كنشهای ارتباط‍ی
    • ■ رسانه نوين
    • ■ درباره نقد کتاب يادگيري الکترونيکي
    • ■ برای پاسخ به دو نیاز در نشر الکترونیکی
    • ■ درباره فوكسونومي: رده بندي مردمي
    • ■ رسانه اجتماعي
    • ■ فضاي سايبر ايران و الگوهاي گفتماني آن
    • ■ کتاب « یادگیری الکترونیکی »
    • ■ درباره کتاب «نشر الکترونیکی»
    • ■ انتشار كتاب « يادگيري الكترونيكي »
    • ■ فضای سایبر و رفتار سیاسی: انتخابات و اینترنت
    • ■ یادگیری الکترونیکی در سازمان
    • ■ درباره کتاب نیازسنجی اطلاعات
    • ■ شانزدهمين جلسه نقد كتاب نيازسنجي اطلاعات
    • ■ دسته بندی جامع نظریه‌های ارتباطات
    • ■ مهارتهای نشر الکترونیکی
    • ■ سوء تفاهم علمی!
    • ■ فضاي سايبر و الگوهاي گفتماني: نقش سازوکارهاي اينترنت در شكل‌گيري الگوهاي تعامل گفتماني فضاي سايبر ايران
    • حفاظت شده: ■ تکالیف و پروژه‌های دانشجویان دوره دکتری
    • رزومه محمود بابايي
    • @صفحه ویژه دانشجویان
    • ■ اعتماد در فضاي سايبر (متن کامل)
    • ■ ساماندهي نشر الكترونيكي

    کتاب‌ها

    اطلاعات بيشتر

    اطلاعات بيشتر

    اطلاعات بيشتر

    کانال تلگرامی

    ▌ ایجاد تنوع در دسترسی به محتوا، کاری نکوهیده است. اگر چه برای هر محتوایی باید رسانه ویژه و مناسب آن محتوا را یافت و استفاده کرد. به نظرم رسید که برخی از مطالب این سایت این قابلیت را دارد که از راه کانال رسانه‌ اجتماعی «تلگرام» به مخاطبان عرضه بشود. عضویت در کانال اهمیت ندار؛ مهم، ایجاد راههای گوناگون دسترسی است.

    https://t.me/mahmoud_babaie

    © حقوق نشر

     استفاده از مطالب سايت، با ذكر كامل «عنوان»، «نويسنده» و «درج پيوند» آزاد است.
     نقل كامل مطالب يا چاپ آنها منوط به كسب اجازه از نويسنده است.

    ■ رمزینه پاسخ پرشتاب / QR Code


نوشته‌های تازه

  • ■ توهّم همه‌چیزدانی و کفایت اطلاعات
    06 - 02 - 2025
  • ■رسانه‌های اجتماعی و «نوشتن»
    22 - 01 - 2025
  • ■ نوستالژی: بازاریابی، تبلیغات و نوستالژی (3)
    24 - 10 - 2024

دیدگاه‌های تازه

اطلاعات

  • ورود
  • پیگیری نوشته ها با RSS
  • پیگیری پاسخ ها با RSS

Translate >>