• صفحه اول
  • English
  • کانال تلگرامی
  • آلبوم عکس
  • اطلاعات تماس
  • تدريس
  • پيشينه علمي

■کاربران اینترنت می‌توانند ساختار گردش اطلاعات را تغییر دهند

ارسال شده توسط محمود بابايي در 4th نوامبر 2014

سه شنبه, 13 آبان 1393 ساعت 10:45

محمود بابایی در گفت‌وگو با شفقنا رسانه مطرح کرد

عکس ها: شایان محرابی

شفقنا رسانه- زهرا رستگار: بسیاری از افراد معتقدند می‎توانند اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق فضای مجازی کسب کنند. حتی در بین آنها نظراتی مبنی بر آنکه هر چه بخواهم از اینترنت پیدا خواهم کرد، نیز وجود دارد. اما آیا به راستی گردش اطلاعات در اینترنت آزاد است و هر فردی درباره‌ی هر چه بخواهد، می‎تواند اطلاعاتی کسب کند یا خیر؟ در مقابل این گروه، افرادی هستند که این پیش‌فرض را نادرست می‌دانند و معتقدند گردش اطلاعات در اینترنت و فضای مجازی پیچیده است و دسترسی به همه‌ی اطلاعات ممکن نیست. محمود بابایی، معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم و فناوری و اطلاعات ایران(ایران داک) در گفت‌وگویش باشفقنا رسانه این پیش‌فرض ها را بررسی می‌کند و معتقد است پاسخ این سوال یک دسته‎بندی دارد و تنها با یک آری یا خیر نمی‎توان به چنین سوالی پاسخ داد. آنچه در ادامه می خوانید به بررسی گردش آزاد اطلاعات در فضای سایبر و شبکه‌های اجتماعی می‌پردازد.

آیا جریان اطلاعات در شبکه‎های اجتماعی و فضای سایبر به شکل آزاد وجود دارد؟

پاسخ «آري» يا «خير» نمي‌توان به اين پرسش داد. بيشتر از زاويه‌ی سياسي به اين موضوع پرداخته شده است. يعني کسانی که اطلاعات را تولید می‎کنند و آن را در رسانه‎ها به گردش در می‌‎آورند و منتشر می‎کنند، هدف‌شان تأثير بر ذهن مخاطب و تغيير نگرش اوست. در فضای سایبر که مي‌تواند همه‌ی کارکردهاي رسانه‌اي را داشته باشد، نیز همين فعالیت، مي‌تواند با ساز و کارهاي خاص خود وجود داشته باشد. در اين‌جا شما انتخاب نمي‌کنيد، بلکه به دليل ويژگي‌هاي فضاي سايبر، در معرض اطلاعاتي قرار مي‌گيريد که مورد درخواست و مطلوب شما نيست. اما در جريان تعامل با شبکه، ناخواسته در معرض آن قرار می‌گیرید و چه بسا به واکنش شما هم بينجامد. در چنين وضعي، هنگامي مي‌توان سخن از جريان آزاد اطلاعات به ميان آورد که فرصت‌هاي برابري براي دسترسي، نقد، پذيرش، يا رد اين اطلاعات وجود داشته باشد. واقعيت اين است که جريان پروپاگانداي حاکم بر فضاي سايبر از شيوه‌هاي نوين و پيچيده‌اي بهره‌ مي‌برد که موضوع «داشتن فرصت برابر براي تعامل» به عنوان شاخصي براي «جريان آزاد اطلاعات» دست نيافتني مي‌نمايد. از سوي ديگر، اگر جريان انتشار اطلاعات در فضاي سايبر را در چهارچوب پروپاگاندا تحليل کنيم، اساساً بنا نيست چنين فرصتي براي مخاطب فراهم شود. پروپاگاندا، آمرانه و يک سويه است. اين گونه اطلاعات، همانند گذشته، به شکل مستقيم و زمخت به سمت کاربران فرستاده نمي‌شود، بلکه همان‌گونه که گفتم پيچيده و متفاوت عمل مي‌شود.

فارغ از نگاه سياسي اشاره شده، نکته‌ی ديگر که در همين چهارچوب قابل گفتن است؛ فرصت‌هاي توليد و تبادل اطلاعات در مقياس وسيع و به وسعت همه‌ی جهان است. اين در تاريخ بشر بي‌سابقه است. همه‌ی مردم مي‌توانند مطالبشان را به شکل‌ها و گونه‌هاي متنوع منتشر کنند؛ بازخورد دريافت کنند؛ واکنش ديگران را نسبت به آن بسنجند؛ در توليد محتوا به شکل گروهي مشارکت داشته باشند و سهمي در اطلاعاتي که فضاي سايبر و شبکه‌هاي اجتماعي به گردش در آمده داشته باشند. آري، در کنار اين فرصت، مي‌‌توان به برخي محدوديت‌هاي فني که از آن به «شکاف ديجيتالي» تعبير مي‌شود، اشاره کرد که کفه‌ی اين فرصت را به سود «داراها» سنگين‌تر مي‌کند.

منظور شما این است که نمی‌توان سوال را کلی پرسید، بلکه باید به جزییات گردش اطلاعات در این فضا پرداخت؟ اگر این طور است شما چه توضیحی در این‎باره دارید؟

بله دقیقا همین طور است. من مثالی برای شما می‎آورم. شما براي اين که بازاريابي کنيد، هزينه‌ی کلاني را متحمل مي‌شويد، بايد نيازسنجي کنيد و بازارها و مصرف‌کنندگان هدف را خيلي دقيق شناسايي نماييد. اين اطلاعات براي شما رايگان به دست نيامده است. اطلاعاتي است که آينده‌ی کسب و کار شما را ترسيم مي‌کند. چگونه حاضر مي‌شويد بسته‌ی اطلاعاتي مربوط به بازار کالا يا خدمات خود را به اشتراک با رقبا بگذاريد؟ در حالي که هر جزیي از اين اطلاعات با هزينه‌ی گزاف به دست آمده است. پس به عنوان نمونه، اطلاعات تجاري گران‌قيمت است و با عنوان گردش آزاد اطلاعات نمي‌توان چنين انتظاري را مطرح کرد، درست مانند اطلاعات امنيتي.

درباره‌ی گردش آزاد اطلاعات به موضوع دیگری نیز باید اشاره کنم و آن ساز و کارهای ارتباطات در فضای سایبر است. یعنی در گردش اطلاعات باید به مدیای آن نیز اشاره کنید. مثلا هنگامی که من با شما از طریق ایمیل در ارتباط هستم، آیا این تأثیری همانند تأثیر ویدیو کنفرانس و اسکایپ و سایر مدیاها دارد یا خیر؛ تاثیر آن بیشتر یا کم‎تر است؟ هنگامی که رسانه و ابزار آن متفاوت باشد، عمق ارتباط و میزان تاثیرگذاری ارتباطات نیز متفاوت می‎شود. دست‌يابي کاربران به اطلاعات در فضاي سايبر تا حد زيادي تابع تناسب سازوکار ارتباطي آنان است و نه محدوديت و منع.

آیا اساسا پیش‎فرض اولیه در سوال، اشتباه است؟ يعني نمي‌توان گفت در فضاي سايبر جريان آزاد اطلاعات وجود دارد يا خير؟

پیش‎فرض شما اشتباه نیست، اما از نظر من ملاحظاتی درباره‌ی آن وجود دارد که بخشي از آن را در پاسخ به پرسش قبلي گفتم. به نظر من اطلاعات در جامعه‌ی اطلاعاتی یک کالاست و ارزش اقتصادی دارد. اطلاعات به عنوان کالا شناخته می‎شود، ارزش‎گذاری و مبادله می‎شود. وقتی چیزی ارزش اقتصادی دارد، برای به دست آوردن آن باید پول پرداخت کنید. پس اطلاعات، کالایی دارای ارزش اقتصادي است. اگر قصد دارید بدانید که در فلان نقطه‌ی دنیا چه نیازی وجود دارد که شما بتوانید کالایی متناسب با نیاز آنها تولید کنید، اول از شما پول خواهند خواست و سپس اطلاعات را ارایه خواهند داد.

از اين رو، هنگامی که از جریان آزاد اطلاعات سخن می‎گویید؛ نمی‎توانید افرادی را نادیده بگیرید که سرمایه‌هایشان اطلاعات است. «ایران‎داک» اطلاعات پایان‌نامه‎های کشور را از دانشگاه‌ها دريافت مي‌کند. اين که اطلاعات اوليه که گران‌سنگ است به جاي خود؛ در مراحل پس از فراهم‎آوری، با صرف هزينه‌ی سنگين، سازماندهی و پردازش شده و بر روي وب‌ سايت پژوهشگاه ايران‌داک منتشر مي‌شود يا با مراجعه‌ی حضوري يا شيوه‌هاي ديگر درخواست، در اختيار کاربران قرار مي‌گيرد. اين پايان‌نامه‌ها از مرحله‌ی توليد محتوا در دانشگاه هزينه داشته است تا به ذخيره و انتشار آن در پايگاه اطلاعات پايان‌نامه‌ها برسد. ضمن اين که ما براي انتشار اين اطلاعات با دانشگاه‌ها تفاهم‌نامه امضا مي‌کنيم. بخش از سرمايه‌ی ما همين اطلاعات است. يعني انتظار رايگان بودن اين اطلاعات، بدون تامين منابع هزينه، منطقي نيست.

نکته‌ی پاياني اين که فضاي سايبر، جايي نيست که همه چيز رايگان باشد. بايد بين «جريان آزاد اطلاعات» و «جريان رايگان اطلاعات» فرق گذاشت. گردش آزاد اطلاعات، يعني به دلايلي که فاقد وجاهت است، فرصت نشر اطلاعات را از ديگران سلب نکنيم. جريان آزاد اطلاعات، هيچ‌گاه هم معني جريان رايگان اطلاعات نيست. علت آن را عرض کردم.

پس جریان آزاد اطلاعات به این معنی است که اگر شما هزینه‌ی یک بخش از اطلاعات را پرداختید؛ راه شما را به شکل دیگری نبندند. پاسخ به سوال پیش فرض‎های شما یک بلی و خیر یا مثبت و منفی نیست. یک توضیح کلی است و مانند این است که بگویید که آیا موجودی به نام پرنده خوب است یا خیر. این سوال پاسخی مثبت و منفی ندارد.

بنابراین شما معتقدید که گردش اطلاعات در دنیا با جنبه‌ی اقتصادی آن پيوند دارد؟

به نظر من وجه اقتصادی یکی از این ملاحظات است. وقتي از موانع گردش آزاد اطلاعات سخن به ميان مي‌آيد، انگشت اتهام به سوي دولت‌ها نشانه مي‌رود. اگر چه جريان آزاد اطلاعات مي‌تواند برخي تهديدها را متوجه دولتها کند اما نمي‌توان از نقش اين پديده در شفاف‌سازي، نظارت همگاني، جلوگيري از فساد و مشارکت مردمي غفلت کرد. در عين حال، می‎توانم به چند ملاحظه‌ی دیگر نیز اشاره کنیم. وجه سیاسی، اقتصادی، امنیتی، مصلحت‎جویانه و حفظ مزیت رقابتی از دیگر ملاحظات آن است. یک سری اطلاعات رایگان وجود دارد. الزاما اطلاعات رایگان اطلاعات بی‎ارزشی نیستند. یک‎سری اطلاعات به دلیل اقتصادی آزاد نیستند. به اطلاعاتی که قیمت برای آن پیش بینی نشده است، اطلاعات آزاد می‎گوییم. برخي از اقلام اطلاعاتي نيز هنگامی که هزینه‌ی اطلاعات را پرداخت کردید، برای شما قابل دسترسی است. سطح دیگری از تقسیم‎بندی اطلاعات، امنیتی است که مربوط به امنیت فرد، حریم خصوصی سازمان‎های مختلف دولتی و شرکت‎ها، اسناد مربوط به امنیت جهانی؛ مانند تروریسم و ویروس‎هایی که منتشر می‎شود، اطلاعاتی درباره‌ی جنگ منطقه‏ای و اطلاعات مربوط به امنیت ملی است. این اطلاعات آزاد نیست و قرار هم نیست که آزاد باشد.

اگر اطلاعاتی مربوط به امنیت ملی است؛ قرار نیست بدانیم چه سلاحی را صادر یا چه سلاحی وارد می‎کنيم. آشکار است هیچ کشوري در دنیا وجود ندارد که این اطلاعات را برای شهروندان خود منتشر کند، چه برسد به ايجاد دسترسي به آن، در فضاي سايبر!

نوع دیگری از اطلاعات به شکل مصلحت‎جویانه و براي حفاظت از کاربر، از گردونه‌ی گردش اطلاعاتی ما حذف می‎شود. به فرض شما خواهر بزرگ خانواده هستید و تصور می‎کنید، خواهر کوچکتر شما نبايد صحنه‌ی اعدام یک فرد با طناب‎دار، صحنه‌هاي دلخراش تصادف، خشونت، برهنگي و مانند آن‌ها را ببیند. اين شگرد، نه امروز و براي فضاي وب، بلکه در رسانه‌هاي سنتي هم به کار گرفته شده و مي‌شود. مانند رتبه‌بندي سني فيلم‌ها، کتاب‌ها و برنامه‌هاي تلويزيوني.

یکی دیگر اطلاعاتی است که حفاظت از آن‌ها براي سازمان يا حفظ مزيت رقابتي سازمان ضروري است. حوزه‌ی شغلی و کسب و کار باز می‎گردد. اطلاعات مربوط به موقعيت کاري سازمان و شگردهاي آن، بسيار با ارزش هستند که تا کهنه يا افشا نشده‌اند، هيچ گاه منتشر نمي‌شوند. شما به عنوان يک سازمان يا شرکت، از فرصت و ویژگی خاصی که برخوردار هستید و رقبا آن را ندارند، چشم‌پوشي نمي‌کنيد.

اگر سوال اول را درباره‌ی شبکه‎های اجتماعی مطرح کنیم، باز هم به همین پاسخ می‌رسیم؟

در کليت آن شايد نتوان پاسخي متفاوت يافت. الگوي جريان آزاد اطلاعات مي‌تواند متفاوت باشد. چون نظريه‌پردازي در اين زمينه از خاستگاه‌هاي فکري گوناگوني بوده است. يونسکو به عنوان سازمان جهاني، فعاليت چشمگيري در اين زمينه داشته است.

شبکه‎های اجتماعی به شکل موضوعی، تخصصي و عمومي هستند. اين شبکه‎ها بر محور پروفایل‎های افراد بنا می‎شوند. در گروه‎های مباحثه و وبلاگستان نقش پروفايل‌ها کم‌رنگ‎تر است. در شبکه‎های اجتماعی مانند فیس‎بوک و کلوب و مانند آن‌ها از ويژگي‌هايي مانند سن، جنس، تحصیلات و علايق و غيره از شما پرسیده می‎شود. وقتی در یک جمعی علایق شما به طور کامل مطرح می‎شود؛ آن هنگام شما مرتبط با افرادی خواهید شد که آنها نیز چنین علایقی دارند. یعنی شما در شبکه برای افراد شناخته شده هستید. وقتی شما پروفایل خود را کامل بسازید؛ امکان اين که همشهریان، همکلاسي‌ها، همفکران، و ساير افراد را بيابيد، فراهم مي‌شود. می‎توانید با افرادی که علایق مشترک دارند نیز ارتباط برقرار کنید و با آنان تبادل اطلاعات داشته باشيد. منطق گردش اطلاعات در اين شبکه‌ها اين چنين است. اما همواره خطوط قرمزي ترسيم مي‌شوند که براي کاربران دردسر ساز است و جريان آزاد اطلاعات را مختل مي‌کند.

جریان آزاد اطلاعات در شبکه‎های اجتماعی تابع قواعد از پيش تعيين شده در سايت‌هاي شبکه اجتماعي است. اين قواعد، گاهي تحت کنترل کاربران است و آن‌ها هستند که محدوديت‌هاي دسترسي را تعريف مي‌کنند. از اين رو، تبادل اطلاعات، ارتباط مستقیمی با فضای تنفس کنشگران دارد. در این فضا، کنشگران در چارچوب گفتمان خاصی به تبادل نظر و اطلاعات مي‌پردازند.

از سخن شما چنين استنباط مي‌شود که فضای مجازی یک‎سری زیر مجموعه‎ها دارد. یعنی فضای کلی یک قاعده‌ی کلی دارد و هر کدام از این زیرمجموعه‎های فضای کلی نیز یک سری قوانین و محدودیت‎ها دارند.

بله، درست است. در فضای سایبر به طور کلی، شبکه‌ی اجتماعی، وبلاگستان، سایت‎های خبری، فضاهای چت و گروه‎های مباحثه‌ای وجود دارند که در آنها اشتراک‌گذاری و تبادل اطلاعات انجام می‎شود. جمع همه‌ی این‌هاست که پديده‌اي به نام فضای سایبر را به وجود مي‌آورد. البته اين، به معناي تعريف فضاي سايبر نيست. در بخشي از این فضا، با نام وبلاگستان، اگر به قوانین و محدودیت‎های سایت احترامی گذاشته نشود، باعث حذف شدن آن وبلاگ می‎شود. در شبکه‌هاي اجتماعي نيز رفتار شما ثبت مي‌شود، رفتار شما نقش تعيين کننده‌اي در تبديل شما به عنوان نقطه‌ی ثقل يا کاربري مهجور دارد. در چنین فضايي، جریان آزاد اطلاعات به شکل مداوم تبصره پیدا می‎کند. محدوديت‌هايي به موجب قوانين وضع مي‌شود که جاي ويژه‌ی خود را دارد.

در صحبت‎های خود اشاره کردید که در شبکه‎های اجتماعی پروفایلی از ویژگی‎های فردی، تحصیلی و مشخصات کامل علایق و سایرمشخصات فردی ساخته می‎شود. سپس افراد و کاربران با آن ویژگی‎ها به شبکه‎های اجتماعی می‎آیند. اغلب به نظر می‌رسد جامعه‌ی مخاطب هر فرد جامعه‌ی کوچکی است که ویژگی‎های جوامع ارگانیکی را بازتولید می‌کند: تلاش افراد برای همرنگ شدن، نوع نظارت و سایر موارد؛ آیا به نظر شما می‌توانیم چنین شباهتی را قایل شویم؟

یک سری الگوهای رفتاری برای کنشگری و فعالیت در سايت‌هاي شبکه اجتماعي وجود دارد. من ضرورتي به تلاش براي این که الگویی را با مساله‌ی زیست محیطی یا زیست‎شناسی مرتبط يا تشبيه کنيم، نمي‌بينم. اصل را بر این قرار دهيم که از زمان حضور بشر روی زمین شبکه‎های اجتماعی وجود داشته است. ابتدایی‎ترین شکل آن شبکه‌ی خانواده است. افراد در آن شبکه نقش‎ها و کارکردهایی دارند. کارکرد شبکه‌هاي اجتماعي فضاي سايبر، هماهنگي زيادي با شبکه‌هاي زندگي واقعي دارد. اگر فرض را بر اين بگذاريم که از هويت مستعار يا ويژگي‌هاي ساختگي در شبکه‌هاي اجتماعي استفاده نمي‌شود، درک اين هماهنگي آسان‌تر خواهد شد. کاربر در شبکه‌هاي اجتماعي افزون بر هويت مستقل خود، يک هويت شبکه‌اي پيدا مي‌کند که به جايگاه و وزن او در شبکه وابسته است. اگر به شبکه‎های اجتماعی نگاه کنید، یک سری گره‎ها يا نودهایی داراي انبوهي از پيوند هستند. اين پيوندها، کاربران ديگر‌ هستند. نقاط ثقل در شبکه به همين شکل پديد می‌آیند و تأثيرگذار مي‌شوند. هويت‌هاي واقعي کاربران مي‌تواند در فزوني وزن ارتباطي گره‌ها در شبکه‌هاي اجتماعي فضاي سايبر موثر باشد.

پس مي‌بينيد سايت‌هاي شبکه‌‌ی اجتماعي فضاي سايبر، به خودي خود فقط زيرساخت‌هاي سخت‌افزاري و نرم‌افزاري را فراهم مي‌نمايند. کاربران هستند که اطلاعات را توليد و منتشر مي‌کنند. فارغ از اين گمانه‌زني که برخي از شبکه‌هاي اجتماعي، به شکل معناداري، چه آشکار و چه پنهان، جهت‌گيري خاص خود را دارند.

با توجه به همین شباهت‎ها اغلب فضای این شبکه‌ها سطحی به نظر می‌رسد و کمتر بحث جدی مطرح می‌شود. اصولا آیا می‌توانیم در این شبکه‌ها انتظار بحث‎های جدی داشته باشیم یا همان‌طور که برخی معتقدند، شرایط فعالیت در شبکه‌های اجتماعی بالذات سطحی همراه است؛ می‌تواند مقدمه‌ای برای طرح بحث‎های جدی باشد؟

گردش مناسب و سالم اطلاعات خیلی بهتر از گردش پر حجم اطلاعات است. به این معنا که جعل، خرافه، دروغ و توهین از چرخه‌ی آزاد اطلاعات حذف شود. سالم‎سازی يک هدف در جريان آزاد اطلاعات است که رکن اصلي آن کاربران فضاي سايبر هستند. سالم‎سازی به معنای اخلاقی کردن است. یعنی ممنوعيت دروغ، اتهام، افشاي اسرار خصوصي، فريب، سرقت به هر شکل، و… .

اين گمان که فضای اجتماعی جاي شوخی است و نبايد آن را چندان جدي گرفت، نگرش واقعي و درستي نيست. فقط به يک نمونه اشاره کنم که در ماجراي گرفتار شدن سربازان ایرانی در چنگ تروریست‌ها، کمپینی پر سروصدا راه‎اندازی شد که اگر به آثار ملي و اخلاقي آن بپردازيم، خواهيم ديد که کارزاري بسیار موثر عليه تروريسم وابسته بود. هنگامی که شما بتوانید یک میلیون نفر را بسیج کنید و از آنها براي اقدامي امضا بگیرید، آن هم با هويت واقعي، کاري کم اهميت نیست. تعداد کامنت‎هایی که در ذیل یک خبر درج می‎شود و منجر به حذف یا اصلاح یک خبر می‎شود، نتيجه‌ی همين کنشگري‌هاي و ايجاد کمپين در فضاي سايبر است. فضای سایبر ادامه‌ی فضای زیستی است و جزء جدایی‎ناپذیر فضای زندگی ماست. پس چگونه می‎توانیم سخن از چيزي بگوييم که به تعبير شما سطحي است و عمقی ندارد؟

کم نيستند کمپین‎هایی که در فضای فیزیکی شکل می‎گیرند، اما سرنخ آن‌ها در فضای سایبر و شبکه‎های اجتماعی است. تداوم گفتمان‎های فضای فیزیکی را در فضای سایبر می‎توانید ببینید. اگر منظور شما اشاره به مصاديقي از سطحي بودن و ابتذال در فضاي سايبر باشد، من مي‌توانم همين وضعيت را در فضاي فيزيکي زندگي براي شما شاهد بياورم.

سخن پایانی؟

در گردش اطلاعات بايد نقش کابران را فراتر از  آنچه در رسانه‌هاي سنتي فرض مي‌شد، نگريست. مخاطب در فضاي سايبر، از جمله شبکه‌هاي اجتماعي، هدف نيستند تا هدف گلوله‌ی اطلاعات قرار گيرند. آنان نقش فعالي در توليد محتوا و گردش اطلاعات دارند. مخاطب، يا به تعبير بهتر، کاربر فعال است و آگاه شده است. او ابزارهای فعال بودن را در اختیار دارد. به عنوان کنش‎گر در فضای شبکه‎های اجتماعی نقش ايفا می‎کند و برای خود حقی قایل می‎شود. حتی با اهرم‌هايي که در دست دارند می‎توانند، ساختارها را نیز تغییر دهند تا گردش اطلاعات به شکل مطلوب آنان انجام گیرد. آنان در پي‌ريزي و استقرار قواعد فعالیت در شبکه‌های اجتماعی سهم اساسي را براي خود قایل هستند که اهرم فشار بسيار خوبي براي محدوديت‌هاي آمرانه‌ی آشکار يا پنهان است. اين اهميت و کانون قرار گرفتن کاربران را بايد به درستي دريابيم.

انتهای پیام

منبع: پايگاه خبري شفقنا

باز نشر در: روزنامه مردم سالاري

(در مواردی این مصاحبه، با تغییراتی و بدون درج نام خبرنگار و منبع اصلی بازنشر شده است که کاری غیراخلاقی و غیرقابل قبول است)

ارتباطات و رسانه, اطلاعات و دانش‌شناسی, تولید محتوا, فضاي سايبر نظر دهید

■آموزش الکترونیک باید خالی از تعجیل، شیفتگی و بی برنامگی باشد

ارسال شده توسط محمود بابايي در 30th ژوئن 2014

کد خبر: 81220191 (4096570) | تاریخ خبر: 09/04/1393 | ساعت: 8:19|

معاون پژوهش ایرانداک:  آموزش الکترونیک باید خالی از تعجیل، شیفتگی و بی برنامگی باشد

تهران – ایرنا- آموزش الکترونیک که در ایران از آن با عنوان آموزش از راه دور یا مجازی یاد می شود از دو دهه قبل گسترش قابل توجهی در دنیا و کشور ما داشته است. ترویج این علم نوین اگرچه جایگاه خود را در دانشگاه های کشور یافته است اما همچنان مخالفان و موافقانی دارد.

گروه علمی ایرنا در گفت وگو با معاون پژوهش پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) به بررسی وضعیت فعلی و چشم انداز آینده آموزش مجازی یا الکترونیکی در کشور، نقاط قوت و ضعف و موانع گسترش آن و همچنین جایگاه ایران در سطح بین المللی در این زمینه پرداخته است.
محمود بابایی، معاون پژوهش پژوهشگاه ایرانداک و عضو گروه پژوهشی جامعه اطلاعاتی پژوهشکده مدیریت فناوری اطلاعات است که اجرا و نظارت دهها پروژه تحقیقاتی در زمینه علوم ارتباطات با تاکید بر فضای سایبر را برعهده داشته است.

وی در پاسخ به سوالات ایرنا دیدگاه های خود در مورد آموزش مجازی در کشور را ارائه کرده و ضمن برشمردن مزایای این شیوه آموزشی بر لزوم پرهیز از مطلق انگاری درزمینهٔ استفاده از آموزش های مجازی تاکید کرد.

وی معتقد است رویکرد ترکیبی در یادگیری یعنی آمیختن آموزش سنتی و درون خطی با یکدیگر می تواند به نیازهای آموزشی جامعه پاسخ بدهد.

مشروح مصاحبه بابایی به این شرح آمده است:

سوال : ارزیابی وضعیت آموزش مجازی در مراکز دانشگاهی و پژوهشگاهی کشور چیست؟

پاسخ : توسعه گسترده بخش آموزش عالی در طی دو دهه گذشته، نه تنها منجر به سرمایه گذاری کلان دولتی در این حوزه شد، بلکه مشارکت بخش خصوصی نیز با سرمایه گذاری قابل توجه در آموزش عالی عملی شد. اما، ورود فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی به کشور نشان داد که چه برای بخش خصوصی و چه دولتی هنوز ظرفیت هایی برای توسعه آموزش عالی وجود دارد. ازاین رو، فکر بهره برداری از این ظرفیت ها و انگیزه هایی که متخصصین فناوری اطلاعات برای ورود به عرصه آموزش داشتند، اجرای آموزش مجازی را در برخی از دانشگاه ها که از توانایی فنی و زیرساخت های نسبتاً مناسب برخوردار بودند، آغاز شد.

با توجه به امکانات دانشگاه های بزرگ کشور، اعطای مجوز آموزش الکترونیکی به دانشگاه های گفته شده در اولویت «شورای گسترش آموزش عالی» قرار گرفت، هرچند که تقاضای بخش خصوصی نیز در این زمینه نادیده گرفته نشد.

با این حال، به دلیل نیاز به امکانات سخت افزاری و نرم افزاری برای راه اندازی آموزش الکترونیکی، تدوین ضوابط و مقررات مربوط ، اطلاع رسانی به مردم و فرهنگ سازی برای ایجاد مقبولیت این نوع آموزش ها در جامعه، شتاب توسعه این آموزش ها چندان زیاد نبود. اکنون، آموزش های مجازی به عنوان گونه ای از آموزش رسمی در نظام آموزش عالی ما پذیرفته شده و تعداد قابل توجهی دانش آموخته دارد.

ارزیابی کارنامه آموزش های مجازی در ایران با توجه به رشته های دایر شده و تعداد دانش آموختگان، نیازمند گذشت زمان و مطالعه میدانی مستمر است. این که مراکز اشتغال در بخش دولتی و خصوصی چگونه این دانش آموختگان را ارزیابی می کند اهمیت زیادی در بقا، تداوم و توسعه آموزش های مجازی دارد.

سوال :اصلی ترین موانع توسعه آموزش مجازی در ایران کدامند؟

پاسخ : آموزش های مجازی را در همه حوزه ها و رشته ها نمی توان مورد استفاده قرار داد. از سوی دیگر، قابلیت استفاده از آموزش مجازی برای آموزش های رسمی با آنچه مهارت آموزی، آموزش های حین خدمت، بازآموزی و سایر آموزش های آزاد خوانده می شود، می تواند کاملاً متفاوت باشد. این که استفاده از این گونه آموزش در چه رشته ای، با چه هدفی و در چه مقطعی امکان پذیر و سودمند است، در وهله نخست به امور کارشناسی اولیه و سپس به ارزیابی دانش و مهارت دانش آموختگان آموزش های مجازی دارد.

برای اجرای دوره های آموزش مجازی، وجود بسترهای فنی و زیرساخت های مناسب، شرط نخست است. این زیرساخت ها در سراسر کشور و برای همه شهروندان فراهم نیست یا فراهم ساختن آن ها، پرهزینه است. از سوی دیگر تولید محتوای استاندارد با قالب های مناسب و در حد کفایت برای دوره های آموزش مجازی همواره یک چالش بوده است. با توجه به نوپا بودن این گونه آموزش ها، تکامل چرخه تولید محتوا نیازمند دوره زمانی طولانی تری است. می توان پیش بینی کرد که بخش آموزش الکترونیکی دانشگاه های کشور در آینده می تواند سهم چشمگیری از تقاضای اجتماعی در حوزه آموزش عالی را پاسخگو باشد و بخشی از اهداف نظام آموزش عالی کشور در خصوص افزایش دسترسی به آموزش عالی را تحقق بخشد.

سوال : نقاط ضعف و قوت آموزش به شیوه مجازی شامل چه مواردی است؟

پاسخ : نکته ای که دارای اهمیت است، پرهیز از مطلق انگاری درزمینهٔ استفاده از آموزش های مجازی است. آموزش های مجازی نباید به عنوان رقیب آموزش های حضوری یا «رودررو» تلقی کرد. فناوری چنین امکانی را خلق کرده است تا ما به اصل تکامل و بهینه سازی سیستم های آموزشی بپردازیم و از این امکان برای بهبود آن استفاده کنیم.

آموزش مجازی به هیچ روی، جایگزین آموزش سنتی نیست و نمی تواند چنین داعیه ای داشته باشد. ازاین رو، باید بیاندیشیم که از آن در کجا و چگونه بهره ببریم و افراط و تفریط پرهیز شود. نه تسهیلات آموزش های مجازی را می توان نادیده گرفت و نه می توان آن را به عنوان جایگزین آموزش رودررو مطرح کرد. پس بهتر است به رویکرد ترکیبی بیاندیشیم. رویکرد ترکیبی در یادگیری یعنی آمیختن آموزش سنتی و درون خطی با یکدیگر.

این شکل از آموزش، به شاگردان اجازه می دهد که بدون کنار گذاردن تجارب و اندوخته های پیشین خود از آموزشهای درون خطی استفاده کنند.

نکته محوری دیگر اینکه می تواند موجودیت آموزش های مجازی را در کشور تهدید کند، غفلت از استفاده از متخصصان علوم تربیتی و روان شناسی پرورشی در طراحی سیستم های آموزش مجازی و نادیده گرفتن دیدگاه های آنان است.

باید بدانیم که همه این ساز و کارها و امکانات برای این است که یادگیری انجام شود. تنها کسانی که صلاحیت علمی برای ورود به موضوع ارزشیابی آموزشی را دارند، اندیشمندان روانشناسی پرورشی هستند.

«دریفوس» یکی از اندیشمندان مطرح دانشگاه ˈام.آی.تیˈ به ستایشگران توانمندی فناوری اطلاعات هشدار می دهد که با مطلق انگاری خود درباره این توانمندی، زندگی بشر را بی معنا نسازند. به باور وی، یادگیری مجازی در بهترین شرایط توانایی اجرای سه مرحله از هفت مرحله آموزش را دارد. رسیدن به مراحل تبحر و مهارت، خبرگی و تخصص، استادی و فرزانگی و حکمت عملی تنها با حضور استاد و آموزش رو در رو میسر خواهد شد.

سوال : مقایسه وضعیت ارائه آموزش مجازی نسبت به دهه گذشته در ایران و جایگاه ایران در سطح بین الملل چه داده هایی را مطرح می کند؟

پاسخ : تلاش جهانی برای بهره مندی از مزایای آموزش از راه دور به مفهوم عام آن، مسیر روبه رشدی را طی کرده است. در 9 کشور پرجمعیت جهان موسوم به E-9 کار توسعه مدارس، آموزش معلمان، و آموزش غیررسمی، به ویژه در زمینه بهداشت و اشتغال در دستور کار قرارگرفته است.

اتحادیه اروپا در سال های گذشته، تأکید فراوانی برافزایش نقش مؤلفه های آموزش از راه دور در برنامه های آموزشی، شامل یادگیری الکترونیکی داشته و در اروپای مرکزی و شرقی هم، آموزش از راه دور به عنوان یک ابزار مهم پشتیبانی از فرایند دگرگونی به سوی مردم سالاری و اقتصاد بازار بوده است.

اگر زیرساخت های مناسب و زمینه های فرهنگی مطلوب وجود داشته باشد، فناوری های نوین می توانند بخشی از خلأها و کاستی ها موجود در حوزه آموزش کشورهای در حال رشد را جبران کنند.

آنچه مهم است، پرهیز از تعجیل، شیفتگی و بی برنامگی در نگرش به پدیده های فناوری اطلاعاتی و ارتباطی در بخش آموزش است. در کشورهای درحال توسعه، نبودن منابع مالی، موجب ناپایداری در توسعه مستمر برنامه های آموزش از راه دور شده و از سوی دیگر اهتمام دولت ها به مساله تولید و نیازهای فوری، بی میلی آن ها را به سرمایه گذاری در استقرار نهادهای آموزشی توانمند، رشد مورد انتظار را شاهد نبوده ایم.

دو ویژگی مهم در آموزش از راه دور، که آموزش های مجازی نیز نوعی از آن است، وجود دارد که توسعه آن را دگرگون می کند: نخست، فناوری محوری، دوم بازار گرا بودن این سیستم های آموزشی.

وابستگی سیستم آموزشی به فناوری، اگرچه تسهیلاتی را برای فراگیری و کم هزینه کردن آموزش در پی دارد اما به هرحال الزام های خاصی را برای اجرای آموزش خواهد داشت. وجه بازار گرا بودن سیستم های آموزش مجازی، راه ورود سرمایه گذاران و بخش خصوصی را هموار ساخته و مؤسسه های سنتی در یک گستره وسیع تر آموزش مجازی را به منظور توسعه بازارهایشان مورد استفاده قرار می دهند.

علمی (4)**1055**1599

منبع: ايرنا(لينک)

يادگيري الکترونيکي 2 نظر

■ ويژگی‌های رسانه‌‌‌های نوين و الگوهای ارتباطی

ارسال شده توسط محمود بابايي در 26th مارس 2014

نويسندگان:
محمود بابايی
سپيده فهيمی فر (دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه تهران)
چکيده:
هدف: شناسايی ويژگی‌‌های رسانه‌‌های نوين و ترسيم الگوهای ارتباطی در آنها و شکاف آنها با رسانه‌‌های قديمی‌تر روش
رويکرد پژوهش: بررسی متون کتابخانه‌‌اي يافته‌‌ها: الگو‌های ارتباطی رسانه‌‌های نوين به سمت احيای روش‌های انتقال اطلاعات و برقراری ارتباط در دوران گذشته و ارتباط ميان‌‌فردی سوق يافته است.
نتيجه‌گيری: با پيشرفت فناوری‌های جديد احساس برقراری ارتباط به‌‌صورت ميان‌فردی کاملاً شبيه‌سازی خواهد شد. پيشرفت‌های حوزه‌های زيرساختی، سخت‌افزاری، و نرم‌افزاری موجب تکامل کيفيت ارتباطات در عرصه ارتباطات شده است. اين روند نه‌‌تنها وضعيت انتقال پيام يک‌طرفه را در رسانه تغيير داد، بلکه از تعامل‌های مبتنی بر پيام‌های متنی عبور کرد و رسانه نوين، خود را در شکل کامل چندرسانه‌ای- تعاملی به رخ کشيد.
واژه‌های كليدي: رسانه نوين، الگوهای ارتباط، انتقال اطلاعات، وبلاگ، محتواي ديجيتالي، دروازه‌بانان اطلاعاتی، منحنی پذیرش، نظریه تمتع و تلذذ

متن کامل مقاله PDF
ارتباطات و رسانه 3 نظر

■ نشانه‌ شناسي اعتماد در فضاي سايبر

ارسال شده توسط محمود بابايي در 24th مارس 2014

نشانه‌شناسي اعتماد در فضاي سايبر

خدماتي كه در فضاي سايبر به كاربران ارائه مي‌شود، گوناگون هستند؛ اين گوناگوني، وضعيت‌هاي متفاوتي را در چگونگي  اعتماد كاربران ايجاد مي‌كند. كاربراني كه با بانكداري يا تجارت الكترونيكي سروكار دارند، در اعتماد خود به سازوكارهاي ارتباطي و تعاملي فضاي سايبر دقت و تأمل بيشتري روا مي‌دارند. در تراكنش‌هاي «برخط» كاربران نه تنها در معرض ريسك‌هاي مالي قرار مي‌گيرند، بلكه انبوهي از اطلاعات شخصي و واقعي آن‌ها نيز قابليت انتقال به ديگران پيدا مي‌كند. اطلاعاتي كه مي‌تواند براي ديگران ارزش مالي فراوان داشته، و به همان نسبت، كاربران را با خطر افشا مواجه سازد و در بدترين حالت، سلاح قدرتمندي عليه آن‌ها باشد. بدين‌سان با رشد تعامل در فضاي سايبر، به ويژه كنش‌هايي كه مستلزم انتقال اطلاعات مهم شخصي است، اهمیت اعتماد در تراكنش‌هاي آنلاين را آشكارتر مي‌شود. به گونه‌اي كه نبودن اعتماد، يكي از بزرگ‌ترين موانع دادوستدهاي آنلاين قلمداد شده است.نشانه شناسي

به لحاظ مفهومي،« اعتماد» مبتني بر ذهنيت افراد درباره احتمال و انتظار و وقوع کنشي از سوي ديگران است(قابليت پیش‌بینی رفتار). اين ذهنيت، مي‌توان تابع متغيرهاي گوناگوني، از جمله زمينه‌هاي اجتماعي، فرهنگي، قومي، مذهبي، و ويژگي‌هاي شخصيتي باشد.  اعتماد، رفتاري است كه بازتاب‌دهنده موضع كاربران درباره روابط اجتماعي و تعامل در فضاي سايت‌هاي شبكه اجتماعي است؛ اين رفتار، تحت تأثير  ويژگي‌هاي شخصيتي مانند وظيفه‌شناسي، توافق پذیری، برونگرايي،، گرايش به اعتماد، اراده اعتماد، باورهاي اعتماد، رفتار مبتني بر اعتماد و نيز عوامل محيطي اعتماد مؤثر است.

ديدگاه كاربران درباره اعتماد در فضاي سايبر، يكي از راه‌هايي مطالعه‌ي پديده اعتماد است. تلاش‌هاي در خور توجهي در اين باره انجام گرفته است. اگر چه همه‌ي اين بررسي‌ها، يافته‌هاي ارزشمندي را در اختيار تصميم‌سازان،  تصميم‌گيران، و مديران قرار داده‌اند، اما تلاش  و جست‌وجوي براي نگاهي نو و متفاوت به اين پديده، ارزش و اهميت ويژه‌اي دارد. در تكاپوي بررسي راه‌هاي ديگر براي مطالعه‌ي اعتماد در فضاي سايبر، به نظر مي‌رسد روش «نشانه‌شناسي» (semiotics) مي‌تواند افق نويني را پيش روي بگشايد.

نشانه شناسی، علم بررسي کار کرد اجتماعی نشانه و مطالعه‌ي رفتار مبتني بر نشانه است . انسان‌ها در زندگي اجتماعي خود به طور مداوم در حال نشانه‌سازي براي انتقال پيام خود به ديگران هستند. نشانه‌شناسي، دانش بررسي سازوكارهايي است كه در سيستم‌هاي نشانه‌اي، معنا را توليد و دريافت مي‌كنند. ويژگي رسانه‌هاي دوران كنوني، براي درك پيام  از حواس پنج‌گانه استفاده مي‌شود و معناي نهفته در پيام داري لايه‌هاي گوناگوني است. به كمك نشانه‌شناسي مي‌توان پيام را رمزگشايي و معناي آن را دريافت.

 

ارتباطات و رسانه, فضاي سايبر نظر دهید

■ همه‌ي عمر دير رسيديم!

ارسال شده توسط محمود بابايي در 24th دسامبر 2013

1- هنوز از اندوه درگذشت استاد بي‌همتا دکتر عباس حري سر در گريبان بوديم و در حسرت نبودن آن گوهر کمياب، که خبر رسيد «پرفسور کاظم معتمد نژاد» دار فاني را وداع گفت. مدت زماني در محضر استاد دکتر حري به فراگيري مشغول بودم به چند سال رسيد راهنماي پايان‌نامه‌ام بود. و با وجود سال‌ها دوري (شايد 15 سال) دی‌ماه 1391 باز هم فرصت يافتم در آخرين ماه‌های زندگي استاد، از نزديک ايشان را ببينم. احساس می‌کردم همچنان از تکيه گاهي مطمئن و استوار برخورداريم. استاد از معدود کساني بود که حاشيه نداشت و مهر استادي‌اش همه را در بر می‌گرفت. انگار هر کسي گمان مي‌کرد عزيزترين شاگرد استاد است. (به ياد استاد)پرفسور دکتر کاظم معتمدنژاد

2- اما حکايت دکتر معتمد نژاد براي من گونه‌اي ديگر رقم خورد. به رشته ارتباطات علاقمند بودم. با آثار دکتر معتمدنژاد آشناي داشتم. از دوره ليسانس (علوم اجتماعي) کم و بيش در دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه علامه آرزوي تحصيل در اين رشته در سرم بود. تا اين که چرخ روزگار چرخيد و… از دانشگاه تهران با مدرک علوم کتابداري و اطلاع‌رساني فارغ‌التحصيل شدم. اراده کردم که بار ديگر در همان مقطع، به تحصيل در رشته علوم ارتباطات بپردازم که موانعي پيش آمد و نشد و نشد… اما….«دستي از غيب برون آمد» و چنان شد که به دوره دکتري علوم ارتباطات دانشگاه علامه راه يافتم. در ليست درس‌ها، کنار درس «نظريه‌هاي پيشرفته ارتباطات» نامي بزرگ می‌درخشید، استاد: «دکتر کاظم معتمدنژاد».

3- در دقيقه 90 رسيده بودم. استاد به لحاظ جسمي کم رمق شده بود. اما نفس حضورش و جملاتي که به آهستگي بيان مي‌کرد، برايم دنيايي از الهام بود. مفهوم «دانشجو پرور» بودن را آن‌گاه درک می‌کنی که در محضر چنين استادي باشي. کم گفتن، مفيد گفتن. الهام بخش بودن. راه‌کار نشان دادن و… «دريفوس» استاد بنام دانشگاه ام. آي. تي. در نقد شيفتگان يادگيري الکترونيکي از مفهوم «تجسد» بهره مي‌گيرد. وي درک محضر استاد را براي رسيدن به مرحله حکمت و فرزانگي الزامي مي‌داند که یادگیری‌های از راه دور فاقد چنين ويژگي هستند. مگر بدون «حضور» و درک نفس گرم استاد مي‌شود به حکمت راهي پيدا کرد… اگر چنان نشدم و نشديم که  آرزوي استاد بود، نقص از شاگرد بود که کوتاهي کرد.

4- …دقيقه 90 رسيده بودم… او تألم‌هاي بی‌شماری براي رونق و پايداري علوم ارتباطات متحمل شد بود. حتي «نامهرباني» که خود، از شاگردي استاد، به مقامي ظاهري رسيده بود، آشکارا  بازنشسته شدن و دوري او را از دانشکده آرزو مي‌کرد. استاد جايي را مهيا کرده بود که اکنون ديگر جايش نبود و تحملش نمي‌کرد! «يا دهر اُف لك».

5- گاه در حضورش پرحرفي مي‌کرديم و از تکنولوژي‌هاي ارتباطي جديد سخن مي‌رانديم و رسانه‌هاي نوين… گمان مي‌کرديم که چه خوب می‌شود اين چهره علمي سترگ بين فناوري‌هاي روز و انديشه‌هاي ارتباطي پیوند ايجاد کند! … آن چنان با دقت سخن‌مان را مي‌شنيد که گويا ما مطالب جديدي مي‌گوييم!…. غافل از آن که او نگارش جلد نخست تکنولوژي‌هاي نوين ارتباطي را تمام کرده بود و جلد دوم آن را در دست نگارش داشت! … و شد کتاب متن درسي، براي تدريس من و ما! هیچ گاه نگفت «فرزندم کج خيال مباش که ما پير اين ميکده هستيم، حد نگهدار»! می‌دانست که دانشجو با درگير شدن در مباحث و جسارت در ايده‌پردازي و گسترش افق ديد خود مي‌تواند رشد کند و زحمت استاد را به هدر ندهد.

6- درباره راهبري اينترنت مطلبي را آماده کرده بودم. استاد، خود دغدغه بسياري در زمينه جامعه اطلاعاتي، به ويژه در زمينه حضور مؤثر در اجلاس سران جامعه اطلاعاتي داشت. بر خلاف آن چه تصور مي‌کردم مطالبم را شنيد و خواند. حتي در جزئي‌ترين موارد ديدگاه خودش را بيان کرد. هیچ گاه از کج‌انديشي و زياده‌گويي ما بر نياشفت و پرخاش نکرد. فروتني عنصر ثابت و پايدار شخصيت آن استاد فرزانه بود. رفتار استاد «آدم ساز» بود.

7- …دقيقه 90 رسيده بودم…ما آخرين نسل دانشجويان استاد معتمدنژاد بوديم. اما بداقبال هم بوديم که در واپسين روزهاي حضور استاد در دانشکده محضرش را درک مي‌کردم… و خوش اقبال از اين که رسيديم حتي در دقيقه 90… که: «همه‌ي عمر دير رسيديم»

8-  استاد خانه نشين شده بود و بازنشسته. اما گاهي به خانه اصلي‌اش (دانشکده) سر مي‌زد، اتاقش را گرفتند! ديگر نيامد. پاييز سال1390 تلفن منزلش را گرفتم. براي ارشاد و راهنمايي براي امور پژوهشي درخواست کمک کردم. گفت «نمي‌توانم بيايم» گفتم «ما در منزل به حضور شما مي‌آييم. مي‌خواهيم از نام شما براي خودمان کسب اعتبار کنيم!» قبول کرد. و از آن پس به چنين «آري گفتني» مباهات‌ها مي‌کردم… نان «نام» استاد را نخورديم و توفيق ديدار هر گز رخ نداد اما آن گفتگوي کوتاه را به طور کامل به خاطر سپرده‌ام. راستي چه مي‌شود که در زماني اندک، چنين پيوندي بين استاد و شاگرد ايجاد مي‌شود؟ به گمانم «دريفوس» پاسخي به اين پرسش دارد!

9- دقايق پاياني شب سيزدهم آذر 1392 مطلبي را در شبکه اجتماعي منتشر کردم. ناخودآگاه ياد استاد افتادم. چند عکس با ايشان داشتم. گفتم «خوب است يک عکس مشترک را اينجا بگذارم تا يادي باشد از آن مرد بزرگ». شايد بيشتر از 15 ساعت نگذشت که دوست ديرينه‌ام دکتر حبيب معظمي (که خود دانشجوي استاد بود و رابطه‌اي ديرپاي با وي داشت) خبر اندوهبار درگذشت استاد را داد… در مراسم آن بزرگمرد، در کنار شاگردان برجسته‌اش چون دکتر محسنيان‌راد، دکتر هادي خانيکي، دکتر محمد مهدي فرقاني و… مي‌ديدم آن چهره و چهرهء‌هايي که با استاد نامهرباني کردند. بزرگي گفت: استاد جفا ديد و وفا کرد…

راهش پر رهرو باد

يادداشتها نظر دهید

■ اعتماد در فضاي سايبر

ارسال شده توسط محمود بابايي در 19th اکتبر 2013
دكتر محمود بابايي

مقدمه

در انقلاب علمي قرن هفدهم ميلادي، «اعتماد[1]» را مقوله‌اي در تضاد با علوم سودمند مي‌دانستند. علوم عرصه شكاكيت و طرح پرسش بود، نه اعتماد. اين ديدگاه درستي نبود. يافته‌هاي علمي مي‌توانست مبنايي براي اعتماد و پله‌اي براي صعود و رشد علمي باشد. در نظريه‌هاي آماري، اعتماد به شكل عددي و بر اساس محاسبات مورد توجه بود (Shadish, Thomas and Campbell, 2002).

اكنون كه حجم عظيمي از گردش اطلاعات، مبادلات بازرگاني و تعامل‌هاي انساني  در بستر اينترنت انجام مي‌گيرد، اعتماد مي‌تواند يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي فعاليت در اين فضاي نوين باشد.  اگر در تعامل‌هاي سنتي -چهره به چهره – کنشگران/كاربران با استفاده از شاخص‌ها و رويه‌هاي رايج به اعتماد طرفيني دست مي‌يافتند يا در ميزان اعتماد خود در شبكه روابط اجتماعي از عنصر تجربه، آزمون، کند و کاو بهره مي‌بردند، اجتماع‌هاي آنلاين، با توجه به ويژگي‌هاي خاص خود، راه را بر چنين روش‌هايي بسته‌اند. اعتماد، نه به واسطه شناخت مستقيم و در فرايند ارتباطات و تعامل‌هاي چهره به چهره، بلكه از طريق يك عنصر «واسطه»، و بنا به اقتضائات موقعيت، و فضايي كه كنشگر در آن قرار مي‌گيرد، حاصل مي‌شود. اين عنصر واسط همان سازوكارهاي ارتباطي و فراهم‌كننده امكان تعامل در فضاي سايبر است.

هر چه عموميت و كاربرد اينترنت رشد مي‌يابد، امنيت و حريم خصوصي تراكنش‌هاي آنلاين  اهمیت اعتماد را آشكارتر مي‌سازد. نبودن اعتماد، يكي از بزرگ‌ترين موانع دادوستدهاي آنلاين قلمداد شده است(Seong, 2009:33). با رشد فراگير فناوري اينترنت، زندگي مردم تا حد زيادي با فضاي سايبر گرده خورده است، دوست‌يابي، گپ‌زني آنلاين(چت)، تبادل نظر، مبادله اطلاعات، اشتراک‌گذاري، و دادوستد مالي از جمله فعاليت‌هاي رايج کساني است که کاربر اينترنت شناخته مي‌شوند. نبودن اعتماد براي اين فعاليت‌ها را مي‌توان بزرگ‌ترین تهديد براي فعاليت‌هاي اينترنتي دانست. البته گونه فعاليت‌ها، رابطه مستقيم با ميزان اعتماد مورد انتظار دارد. معمولاً کاربران اينترنت، در تجارت الکترونيکي و دادوستد مالي در اينترنت، دقت و تأمل بيشتري مي‌کنند و اين‌گونه فعاليت‌ها اعتماد سطح بالايي مي‌طلبد. ميزان ريسک در تبادل اطلاعات شخصي و داده‌هاي حساس مانند اطلاعات بانکي نسبت مستقيم با اعتماد دارد(Dong, 2010). در واقع اعتماد در فضاي سايبر زماني الزامي مي‌شود که شرايط، از نظر کاربر مخاطره‌آميز شده و هزينه ريسک کردن بالا مي‌رود.

براي جلب و  نگهداري مشتريان، هم‌چنين براي ايجاد مزيت رقابتي، بازاريابان، با چالش ايجاد و حفظ اعتماد مشتريان روبرو هستند. اين چالش، موجب توجه به مقوله اعتماد آنلاين و اهميت «بيشتر دانستن» درباره آن شده است. خريد و فروش آنلاين بر برخي از محدوديت‌هاي سنتي اعتماد چيره شده است، اما مسايل بسيار و جالب توجهي وجود دارد كه بايد درباره آن‌ها پژوهش انجام گيرد. مفهومي كه تقريباً همه پژوهش‌هاي مربوط به اعتماد وجود دارد، مجموعه‌اي از مقياس‌هاي گرايش است كه مي‌تواند براي اندازه‌گيري اعتماد مورد استفاده قرار گيرد. استانداردي براي مقياس‌ها وجود ندارد، و مطالعات گذشته، از  آيتم‌ها و مقياس‌هاي گوناگوني استفاده كرده‌اند. (Urban, Lorenzon & Amyx, 2009). پژوهشگران تلاش كرده‌اند اعتماد را به عنوان يك رفتار مفهومي كنند؛ مانند آندرسون[2]، ناروس[3]، دويتش[4]، و فاكس[5]. عموماً درباره رفتار اعتمادآميز در حوزه تجارت الكترونيكي، شامل اشتراك‌گذاري اطلاعات شخصي، خريد، يا كار روي اطلاعاتي كه از سوي سايت‌ها ارائه مي‌شود، بحث كرده‌اند(McKnight, et al, 2002).

در شرايط گوناگون، شكل‌گيري روابط در شبكه‌هاي اجتماعي،  مي‌تواند با چالش «اعتماد» روبرو گردد. اين چالش مي‌تواند بر پايه انگاره‌هاي فرهنگي، يا برخاسته از شناخت و تصور کاربران از سازوکارهاي بکار گرفته شد فناوري ارتباطي باشد.

اعتماد، بنيان و نقطه آغاز تبادل اجتماعي و بسترساز تعامل در شبكه‌هاي اجتماعي است. به نظر مي‌رسد، مقوله «اعتماد» همواره با نوعي ريسك‌پذيري دائمي روبرو است. «پالدم» (Paldam, 2000:11) بر اين باور است كه سرمايه اجتماعي، رشته/ حلقه پيوند جوامع به يكديگر است. وي، رويكردهاي نظري در  زمينه سرمايه اجتماعي را به سه دسته تقسيم مي‌كند: اعتماد، همكاري، و شبكه. با تكيه بر اين فرض كليدي كه اعتماد بر سهولت  همكاري داوطلبانه دلالت دارد، وي به دنبال نشان دادن همين رابطه بين اعتماد و شبكه است. از اين رو، «پالدم» نتيجه مي‌گيرد كه تعريف شبكه متناسب با تعريف «همكار-اعتماد» باشد. در نتيجه، اين پیوند خوردگی اجتماعي، يا سرمايه  اجتماعي، مي‌تواند به معناي اعتماد متقابل در گروه تعريف شود. حضور سرمايه اجتماعي، نشان مي‌دهد كه چگونه مردم مي‌توانند به سادگي، و بدون نياز به ايفاي نقش شخص ثالث، با يكديگر دادوستد داشته باشند. به اين ترتيب، وجود سرمايه اجتماعي ممكن است موجب روان‌سازي كنش جمعي و كاهش انگيزه براي سوء استفاده شود.

نتيجه پژوهش‌هاي بين فرهنگي نشان مي‌دهد که اعتماد ممكن است در هر فرهنگي با توجه به مقياس‌هاي خاصي تعريف شود و سطوح گوناگوني داشته باشد (Kiyonari, et al, 2006) و  دچار ناپايداري و دگرگوني شود. بر اين پايه، نظام و كيفيت روابط در شبكه‌هاي اجتماعي را مي‌تواند در يك «دگرگوني مداوم» فرض كنيم كه زير تأثير ميزان و سطوح اعتماد، دچار تلاطم مي‌گردد. افزون بر اين، متغيرِ هنجارهاي اجتماعي نيز بر كيفت ايجاد، شكل‌گيري و استمرار اعتماد در شبكه تأثير داشته‌ باشد. چرا كه در جوامع مختلف، هنجارهاي اجتماعي يك‌نواخت نبوده و يكسان ارزش‌گذاري نشده است. كيفيت‌هاي متفاوت اعتماد می‌تواند در هنجارها و ارزش‌هاي فرهنگي سرچشمه داشته باشد.

اعتماد آنلاين نيازمند پژوهش‌هاي بين‌رشته‌اي است(Rousseau, 1998). پژوهش‌ درباره اعتماد آنلاين، تا كنون به طور جداگانه، در حوزه‌هاي بازاريابي، فناوري اطلاعات، و علوم رايانه‌اي انجام شده است. (جاي پژوهش‌هاي متكي به علوم رفتاري، روانشناسي اجتماعي،  و جامعه‌شناسي خالي است). اعتماد مسئله‌اي جهاني است و بايد تفاوت‌هاي جهاني را در ارزيابي و اندازه‌گيري آن مورد توجه قرار داد.

تأثير وب2 در كنترل كاربران بر محتوا و انتشار و اشتراك‌گذاري، و رابطه آن با اعتماد اهميت دارد. داده‌ها متعلق به كاربران است. زندگي دوم، شبكه‌هاي اجتماعي، وبلاگ‌نويسي، ويكي‌ها، از پديده‌هايي هستند كه در اشاره به اعتماد، بايد به آن‌ها توجه شود. سرعت تغييرات زياد است و فرصت‌هاي بسياري براي مطالعه اعتماد در محيط آنلاين وجود دارد (Urban, Lorenzon & Amyx, 2009). از آنجا که الگوي کسب اعتماد در فضاي سايبر و با استفاده از سازوکارهاي اينترنت، با الگوي فضاي فيزيکي مي‌تواند کاملاً متفاوت باشد، شناخت مؤلفه‌هاي اعتماد در فضاي سايبر اهميت بيشتري مي‌يابد.

دانش موجود پيرامون «اعتماد در فضاي سايبر ايران» اندك است؛ بدان سبب كه پژوهش‌ علمي در اين زمينه بسيار اندك و انگشت‌شمار است. از اين رو، تصوير روشني از وضعيت موجود ميزان اعتماد در شبكه‌هاي اجتماعي در فضاي سايبر [6]ايران  در دسترس نيست. از اين رو نمي‌توانيم هيچ‌گونه برآوردي از ميزان انسجام دروني آن‌ها داشته باشيم. از يك سو، گستره مفهومي اعتماد در فضاي سايبر به ويژه در شبكه‌هاي اجتماعي، و الگوهاي آن مي‌تواند به عنوان يك پرسش پيش رو قرار گيرد، و از سوي ديگر، پاسخ روشني به اين پرسش كه  نقش متغيرهاي محيطي (مانند سازوكارهاي فضاي سايبر)، فرهنگي، اجتماعي، مهارتي و فردي در شكل‌گيري اعتماد در فضاي شبكه‌هاي اجتماعي چيست، وجود ندارد.

متن کامل

ارتباطات و رسانه, تولید محتوا, فضاي سايبر, نشر الکترونيکي نظر دهید

■ كاربران اينترنت و نمايندگي جامعه

ارسال شده توسط محمود بابايي در 14th اکتبر 2013
محمود بابايي

پاسخ دادن به اين پرسش كه «آيا كاربران اينترنت، كل جامعه را نمايندگي مي‌كنند يا خير؟» كاري است هم آسان و هم دشوار. آسان بودن آن مي‌تواند مستند به «تعداد كاربران» و «ضريب نفوذ اينترنت» باشد كه تا حد بسيار بالايي در كل كشور گسترش يافته و براي عموم قابل دسترسي است. اما، دشواري پاسخ اين است كه عملاً بخش‌های تحصیل‌کرده جامعه و عمدتاً شهري كاربر اينترنت هستند و به قصد اداره امور شغلي و حرفه‌اي يا نيازهاي زندگي روزانه خود، از اينترنت استفاده مي‌كنند. از اين رو، گمانه‌زني درباره اين كه آنان «كل جامعه» را نمايندگي مي‌كنند، دشوار است.

كاربران اينترنت و نمايندگي جامعه

گام نخست براي ارزيابي اين موضوع در ايران، انجام پيمايشي دقيق است تا نشان دهد «چه درصدي از جامعه به اينترنت دسترسي دارند؟»؛ و اگر دسترسي دارند، «آيا براي امور روزمره زندگي از اينترنت استفاده مي‌كنند؟» پاسخ دو پرسش گفته شده مي‌تواند به يك داوري و ارزيابي كلي رهنمون گردد تا بتوان بر پايه آن، با دقت بيشتري پاسخي درخور به پرسش نخست اين نوشته را داد. ضرورت اين پيمايش از آن جا ناشي مي‌شود كه «ضريب نفوذ اينترنت» به تنهايي نمي‌تواند نشان‌گر «استفاده كاربران» باشد. بخش‌هايي از جامعه به رغم امكان دسترسي به اينترنت، از آن بهره‌برداري نمي‌كنند.

به دليل نبودن آمار كشوري از ايران، به داده‌هاي يك پيمايش* در ايالات متحده امريكا اشاره مي‌كنم كه نشان مي‌دهد: 15% از افراد بالاي 18 سال از اينترنت استفاده نمي‌كنند. اين در حالي است كه حل و فصل امور، و نيز اداره زندگي روزمره در اين كشور، بدون استفاده از اينترنت بسيار دشوارتر از ديگر نقاط جهان است. چرايي استفاده نكردن آنان از اينترنت گوناگون است؛ 34% علاقه‌‌اي به اينترنت ندارند يا نيازي به بهره‌برداري از آن نمي‌بينند؛ 32% بهره‌برداري از اينترنت و درگير شدن با آن را دشوار مي‌دانند و از اين كه از طريق اينترنت به آن‌ها زياني وارد شود نگران هستند؛ 19% گراني هزينه بهره‌برداري از اينترنت؛ و 7% نيز نبودن امكان دسترسي به اينترنت را از علت‌هاي آن بر شمرده‌اند.

به نظر مي‌رسد افزون بر فاصله زياد  «نسبت كاربران اينترنت» به «كل جمعيت»، انتظار مي‌رود داده‌هاي چنين پيمايشي در ايران با جابجايي چشمگير در نسبت‌هاي پژوهش مورد اشاره همراه باشد. از اين رو، در حد يك فرض مي‌توان گفت: جامعه كاربران اینترنت در ايران، كل جامعه را نمايندگي نمي‌كند، بلكه در خوشبينانه‌ترين حالت، نماینده بخش تحصیل‌کرده و شهري ايران هستند. پيمايش‌هاي اينترنتي نيز همواره با چنين چالشي روبرو هستند كه داراي سوگيري جدي هستند و  «امکان تعميم‌پذيري» از پژوهش  سلب مي‌کنند.  به هر روي، به لحاظ تأثير پذيري جامعه از ارتباطات مبتني بر اينترنت، نمي‌توان قاطعانه وجود چنين شكافي را پررنگ جلوه داد. اينترنت، اكنون «غيركاربران» را هم زير تأثير خود گذارده و به گونه‌اي «با واسطه كاربران» ابعاد نفوذ خود را گسترش مي‌دهد. اگر چه بدون تكيه بر پژوهش، نمي‌توان دربارة ميزان تأثيرپذيري «كاربران» و «غيركاربران» سخن راند.

.Z.ickuhr, Kathryn (2013) Who’s not online and why. Pew Research Center*

http://pewinternet.org/Reports/2013/Non-internet-users.aspx (accessed Oct. 11, 2013)

ارتباطات و رسانه, فضاي سايبر, نشر الکترونيکي یک نظر

■ حفاظت از خود و ناشناختگي در فضاي سايبر

ارسال شده توسط محمود بابايي در 13th اکتبر 2013
محمود بابايي
داده‌هاي پژوهش* راييني (Rainie) و همكارانش در سال 2013  نشان می‌دهد كه  86% از كاربران اينترنت گاه به گاه اقدام‌هایی را براي ناشناخته ماندن و رصد نشدن انجام مي‌دهند پاك كردن رد پاي ديجيتالي، از بين بردن كوكي‌ها و پيشينه مرورگر، رمزگذاري داده‌ها، و پنهان كردن آي.پي. (IP: Internet Protocol) از جمله اين نوع اقدام‌ها است. 55% نيز به فعاليت‌هايي دست مي‌زنند كه مانع از رصد آن‌ها توسط ديگر افراد، سازمان‌ها و دولت‌ها شوند.
در حالي كه 59% آنان بر اين باورند كه «كاملاً ناشناخته ماندن» در اينترنت، امكان‌پذير نيست.  تعداد قابل توجهي از كاربران، از دست دادن اطلاعات شخصي و دزديده شدن اطلاعات حساب‌هاي كاربري و کلاه‌برداری را تجربه كرده‌اند. 68% بر اين باورند كه مقررات كنوني براي حفاظت از امنيت و حريم آنان  در فضاي سايبر ناكافي است. در حالي كه آنان به اختيار خود، شايد در مواردي به ضرورت- مانند تلاش براي كاريابي يا درخواست كمك از ديگران- اطلاعات شخصي مانند تصوير، نشاني، شماره تلفن خود را در سايت‌ها منتشر كرده‌اند. در عين حال، نگراني از استفاده نادرست از اطلاعاتشان همواره براي آنان يك دغدغه ذهني است.
به طور اصولي، كاربران اينترنت از دسترسي به اطلاعاتشان استقبال مي‌كنند اما، تمايل دارند اين دسترسي فقط براي افراد مجاز باشد و نه كساني كه از اطلاعات براي اهداف تجاري خاص خود يا صدمه زدن به آنان، بهره‌برداري مي‌كنند. هم‌چنين نگراني در مواردي، كاربران تمايل ندارند كنش‌ها و دادوستد اطلاعاتشان توسط دولت‌ها و سازمان‌هاي دولتي مونيتور شود.
نوع تصميم كاربران براي حفاظت از خود در فضاي سايبر (و نه به قصد اقدام‌هاي مجرمانه)، بستگي به سطح مهارت و اهميت يا حساس بودن كنشگري‌شان دارد. پنهان كردن هويت با هدف كنش سياسي يا انتشار اطلاعات حساسيت برانگيز، يك راهكار براي مهم است.
كاربران داراي سطح مهارت بالا در چنين مواردي از آي.پي. جعلي/گمراه‌کننده استفاده می‌کنند. حتي تغيير نشاني ديجيتالي سخت‌افزارهاي متصل به شبكه (مانند MAC address) نيز در دستور كار آن‌ها قرار مي‌گيرد. امكان عمليِ «پنهان شدن كامل» كاري رؤيايي است و تكاپوي جدي در اين زمينه بين سازمان‌هاي مونیتور کننده و «كاربران پنهان شده» در جريان است.
شكل ساده حفاظت از خود در نزد كاربران بي‌بهره از مهارت و دانش فني بالا را مي‌توان در كنشگري آنان در وبلاگ‌نويسي، كامنت نوشتن و لايك(like) كردن  مشاهده كرد. وبلاگ‌نويس، محتوا را با نام مستعار يا ناشناس منتشر مي‌كند وكامنتي كه نوشته مي‌شود بدون نام يا با نام مستعار است. شايد كاربر، چنين گمان مي‌كند كه هيچ ردي از خود باقي نگذاشته است و از پيامدهاي انتشار محتوا و كنشگري خود، در امان است. اين داوري، موجب نوعي «توهم» ناشي از كم‌اطلاعي يا بي‌اطلاعي مي‌شود. بي‌خبر از آن كه با مراجعه به «سرورهاي سرويس‌دهنده اينترنت» و دسترسي به پروفايل مشتري خدمات، مي‌توان به جزيي‌ترين اطلاعات درباره كاربر دست یافت.
در مواردي مانند دادوستدهاي مالي اينترنتي و استفاده از خدمات دولت الكترونيك، در حفاظت از اطلاعات كاربران، تعهدات بيشتري متوجه سرويس‌دهندگان مي‌شود.  كاربران براي حفاظت از اطلاعات خود، تنها بايد دقت‌هاي اوليه را در مراجعه به سايت و اطمينان از امنيت پلتفورم مورد استفاده را داشته باشند. سازوكارهايي كه سرويس‌دهندگان براي دسترسي مورد استفاده قرار می‌دهند و پيشينه آنان در كيفيت حفاظت از داده‌هاي كاربران دو عنصر اساسي در جلب اعتماد کاربران است. در اينجا استفاده از شناسه مستعار و ناشناختگي بي‌معنا است. آن‌چه مهم است، اعتماد كاربر به سازوكارهاي استفاده شده (مانند پروتكل امن https) براي حفاظت از وي است.
گونة ديگري از تمايل به «ناشناخته ماندن» و به تعبير ديگر «حفاظت از اطلاعات خود» در فضای سايبر را مي‌توان در كنشگري در شبكه‌هاي اجتماعي مشاهده كرد. تلاش کاربران براي ساختن هويت مستعار، موجب مي‌شود دغدغه چنداني پيرامون اعتماد به سايت‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي نداشته باشند. در واقع، كنشگري با هويت مستعار در شبكه‌هاي اجتماعي از طنزهاي شيرين روزگار ما است. شكل‌گيري شبكه ‌هاي اجتماعي مبتني بر فرض‌هايي است كه با ناشناخته بودن و ناشناخته ماندن در تناقض جدي است. روابط در شبكه‌هاي اجتماعي اساساً بر پايه پروفايل كاربري است. اگر اطلاعات پروفايل، مستعار/جعلي باشد شبكة ارتباطي چگونه شكل مي‌گيرد؟ رواج اين پديده در نزد كساني كه با سازوكارهاي امنيتي سايت‌هاي شبكه اجتماعي ناآشنا هستند يا در بهره‌برداري از سايت‌ها ناكارآمدند، بيشتر است.
اگر چه بي‌معنا بودن اين گونه كنشگري و ناپايداري و كم اثر بودن كنش فرد در شبكه  آشكار است اما، چنين امكاني وجود دارد و مي‌توان با هويتي مستعار در شبكه هاي اجتماعي به فعاليت پرداخت؛ اما انتظار تأثير آن همچون اثر «دويدن در خواب» است!
* Pew Research Center’s Internet & American Life Project.
http://pewinternet.org/Reports/2013/Anonymity-online.aspx
فضاي سايبر نظر دهید

■ نقد کتاب روان‌ شناسی سایبری

ارسال شده توسط محمود بابايي در 4th سپتامبر 2013

گرايش به پژوهش پيرامون تعامل انسان- ماشين ، و انسان- انسان با واسطه ماشين،  به دوران جنگ جهاني دوم و تلاش براي افزايش كارآمدي سلاح ها بازمي گردد. « جامعه پژوهشي ارگونوميك ها »در سال 1949 م بنيان نهاده شد كه به مطالعه ويژگي هاي فيزيكي ماشين وسيستم ها، و تأثير آن بر عملكرد كاربران مي پرداخت. هدف ارگونومى يا مهندسى عوامل انسانى، ايجاد تناسب بين كار و انسان است. متخصصان ارگونومي، با بهينه كردن تناسب بين انسان و ساير اجزاى سيستم هاى كار، كارايي انسان و سيستم ها را بهبود مي بخشند….

کتاب ماه کلیات: اطلاعات، ارتباطات و دانش، شماره ۱۸۷، تیرماه ۱۳۹۲٫ صص ۲۶-۳۰

متن کامل PDF

 

فضاي سايبر نظر دهید

■ رسانه‌‌ هايی دیجیتال : مشارکت‌ پذيری و فناوری محوری

ارسال شده توسط محمود بابايي در 17th آگوست 2013
دکتر محمود بابايي

چکیده

از دیدگاه تاريخی، پیوند ناگسستنی بین رسانه‌ها و فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات وجود دارد. نگاهی به تحولات فناوری رسانه‌ای از پیدايش چاپ تا دوران اینترنت، نشان از تأثیر بی‌چون‌ و‌ چرای فناوری بر کیفیت تولید محتوای پيام‌های ارتباطی، دگرگونی‌های شگرف در حوزه مديريت رسانه، و تحول در گستره دامنه نفوذ رسانه‌های ارتباطی دارد.digital media

رسانه‌هاي ديجيتال دوران کنوني، ژرفاي اين پيوند را به‌خوبي نمايان ساخته‌اند. در اين مقاله، تلاش بر اين است که ضمن مروري بر گونه‌شناسي رسانه‌ هاي ديجيتال، محور بحث، آشکارسازی مفهوم رسانه‌ های دیجیتال، و اشاره به دو ویژگی مهم آن، یعنی« مشارکت‌پذيری»و « فناوري محوری » باشد.


متن کامل مقاله PDF
منبع: ماهنامه گفتمان علم و فناوري. دوره 1, شماره 2 (1392)
ارتباطات و رسانه, فضاي سايبر نظر دهید

■ نقدي ديگر بر کتاب يادگيري الکترونيکي

ارسال شده توسط محمود بابايي در 18th ژوئن 2013

استاد گرامي خانم «دکتر فریده مشایخ» نقدي بر کتاب يادگيري الکترونيکي ( تأليف محمود بابایي ) نوشته‌اند که در سايت انجمن يادگيري الکترونيکي ايران درج شده است. اين نوشتار، بيشتر بر روي معرفي کتاب تأکيد دارد. در بخش از اين نوشتار مي‌خوانيم:

کتاب حاضر کوششی است در بازنمایی یادگیری الکترونیکی . ولی از آنجا که رویکرد یادگیری الکترونیکی پارادایم جدیدی را نه تنها در ار تباط با دسترسی بلکه در ار تباط با کیفیت یادگیری نوید می دهد… متن کامل

يادگيري الکترونيکي نظر دهید

■ گفتگويي درباره پیشینه‌ تولید محتوای دیجیتال

ارسال شده توسط محمود بابايي در 1st می 2013

سايت انجمن علمي مديريت اطلاعات ايران در زمستان سال 1391 گفتگويي با من داشت درباره پيشينه فعاليت‌هايم در زمينه «توليد محتواي ديجيتال» و « نشر الكترونيكي ».

اين گفتگو حاوي نكته علمي و فني ويژه‌ اي نيست، بلكه مروري است بر كليات تلاش‌هايي كه در زمينه هاي گفته شده انجام داده‌ام. نشاني متن كامل مصاحبه در سايت انجمن علمي مديريت اطلاعات ايران … متن کامل مصاحبه

تولید محتوا, نشر الکترونيکي نظر دهید

■ به ياد استاد

ارسال شده توسط محمود بابايي در 30th آوریل 2013

دكتر عباس حرّي را در سال 1371 شناختم. دوره كارشناسي ارشد علوم كتابداري و اطلاع‌رساني دانشگاه تهران. در همان ابتداي برخورد مي‌توانستي دريابي كه با انساني فرهيخته و در عين حال فروتن سرو كار داري. در فروتني، تظاهر نمي كرد؛ رفتار و عمل‌اش فروتنانه بود. كلاس درس‌اش يكي از زنده‌ترين كلاس‌هاي دوران تحصيلم بود. درس دادنش، مثل ديگران نبود؛ اين را همه تشخيص مي‌‌دادند. در عين حال كه بسيار باقار و خويشتندار بود، با دانشجويان با محبت و خودماني رفتار مي‌كرد.  بدون اين كه تلاشي براي جلب ديگران كند، عموماً دوستش داشتند و او هر گز تلاش نمي‌كرد از اين همه محبتي كه شاگردان نثارش مي‌كردند، دكاني براي خود دست و پا كند؛ كه شأن او فراتر از اين چيزها بود.دکتر عباس حرّی

چه مي‌گويم؟

پيش مي‌آمد كه دانشجويي براي اين كه در كلاس سرشار از گفتگو، سخني گفته باشد، پرسش يا ديدگاهي بي‌ربط را بيان مي كرد. استاد، از آن پرسش بي‌ربط يك فرصت براي اشاره به نكته‌اي مي‌ساخت؛ تا آبروي دانشجو و كرامت او، هر چند بيراه گفته باشد، حفظ شود.

استاد چه در كلاس و چه در گفتگوهاي خارج از كلاس، استفاده از چاشني طنز  را فراموش نمي‌كرد. بسيار به خراساني بودنش اشاره مي‌كرد و يكبار شعري فولكلوريك از آن خطه در كلاس خواند كه شيريني آن را هنوز فراموش نكرده‌ام. گاهي تركش طنز شيرين نهفته در گفتارش، به كسي اصابت مي‌كرد! اما نديدم كه كسي از او برنجد، كه او باطني پاك داشت و اهل زخم زبان و تحقير نبود.

در تدريس، به يافته‌هاي نوين حوزه‌ علمي‌اش تسلط داشت. بسيار به همگرايي علوم باور داشت و تلاش مي‌كرد از يافته‌هاي ديگر حوزه‌هاي علوم براي گسترش افق ديد و يافتن راه‌هاي نوين در كتابداري و اطلاع‌رساني بهره گيرد. مروري بر آثار علمي‌اش اين نكته را هويدا مي‌سازد.

بسيار از او آموختم. سخنش بوي كهنگي نمي‌داد. فناوري‌هاي مرتبط روز را به خوب مي‌شناخت و مرعوب نمي‌شد. هنگامي كه چاپ اول كتاب نيازسنجي اطلاعات را بعد از پنج سال فراغت از تحصيل، تقديم‌اش كردم، نوشتم «به استادم، دكتر عباس حري، كه بسيار از او آموختم». كتاب را با واسطه به ايشان دادم، نمي‌دانم استاد درباره آن چه نظري داشت. اما، يكبار كه توصيه‌نامه علمي (recommendation) از ايشان خواستم، بسيار زيبا نوشت؛  فكر كردم جايگاه خاصي در نزد استاد دارم. اما چنين نبود، استاد به شاگردانش اعتماد داشت و اعتماد به نفس مي‌آفريد. هيچ ابايي نداشت از دانشجوي برجسته‌اش تعريف و تمجيد كند. دكتر حرّي استاد راهنماي پايان‌نامه‌ام بود. پس از سالها كه از دفاع پايان‌نامه‌ام مي‌گذشت، استاد افرادي را براي مشورت درباره موضوع مشابه، نزد من مي‌فرستاد. برايم بسيار شيرين بود كه در مي‌يافتم استاد هنوز مرا مي‌شناسد، اسمم را مي‌داند! همواره با افتخار از او به عنوان استاد خودم ياد كرده‌ام.

اما دورادور از بازنشسگي استاد با خبر شدم و بيماري كه به سراغش آمد و به رغم همه زحماتي كه كشيده شد، دست از گريبان استاد بر نداشت. آخرين بار ششم دی ماه ۱۳۹۱ براي سخنراني به پژوهشگاه علوم و فناوري اطلاعات آمد. همه مشتاقاني كه مطلع شدند، آمده‌ بودند. و او همچنان از پژوهش و اخلاق در پژوهش گفت و چه شيرين! براي اين كه ارادتم را به وي نشان دهم ضمن طرح پرسشي، اشاره‌اي به شاگردي در نزدش در زماني قريب به 20 سال پيش كردم. در اين سال‌ها استادان بسيار داشته‌ام، قدردان همه هستم اما، دكتر عباس حرّي، يگانه بود. روانش شاد و يادش پاينده باد.

يادداشتها نظر دهید

■ درباره توليد محتوا : وبلاگستان فارسي

ارسال شده توسط محمود بابايي در 9th آوریل 2013

وبلاگ‌ها يكي از رايج‌ترين بسترهاي ارتباطي در فضاي سايبر هستند. هم‌چنين، وبلاگ‌ها، از منابع دانش فعاليت‌هاي بشر و حاوي اطلاعات با ارزشي مانند واقعيات، ديدگاه‌ها و تجارب شخصي هستند؛ طي سال‌هاي اخير، وبلاگ‌ها مشهودترين پديده در فضاي سایبر بوده‌اند. ماهيت تعاملي وبلاگستان، منجر به ايجاد الگوي نوين تبادل پيام و ارتباطات بين فردي و گروهي شده است كه كاملاً با الگوي سنتي وب، متفاوت است. مطالعات پيشين نشان مي‌دهد كه مردم با پشتيباني شبكه‌هاي ارتباطي وسيع، از وبلاگ براي حفظ و استحكام روابط بين خود و ديگران استفاده مي‌كنند.توليد محتواي ديجيتال

سادگي و كفايت مهارت‌هاي فني ابتدايي براي استفاده،  از جمله ويژگي‌هاي وبلاگ‌ها است. اين ويژگي، خود موجب گوناگوني بيشتر وبلاگ‌ها از نظر ساختار، امكانات ارتباطي، قالب‌هاي محتوا، ارائه و نمايش محتوا، و دسترسي‌پذيري آن‌ها شده است. سرويس‌دهندگان وبلاگ، بنا به اهداف و خط و مشي تعيين شده خود، الگوهايي از طرح كلي و ساختار وبلاگ را به وبلاگ‌نويس ارائه مي‌كنند. شايد اين طرح و قالب اوليه، براي آغاز وبلاگ‌نويسي كفايت كند، اما امكانات ارتباطي، اشتراك‌گذاري و ارائه محتوا وبلاگ‌ها، مي‌تواند بسيار فراتر از  «طرح اوليه» سرويس‌دهندگان وبلاگ باشد. آنچه كه شبكه وبلاگ‌ها را به عنوان بسترهاي گفتمان، حائز اهميت مي‌سازد، استفاده از امكانات تكامل‌يافته ارتباطي براي تسهيل و ارتقاء سطح تعامل بين كنشگران در فضاي سايبر است.

موجوديت و اثرگذاري وبلاگستان مرهون محتواي آن است. اگرچه اين پديده مي‌تواند چرخشي جدي از فرهنگ شفاهي به سوي فرهنگ نوشتاري و مستند شده باشد، اما داوري در باره ماندگاري و اثربخشي آن زودهنگام است.  تولید محتوا چرخه ارتباط را معني‌دار نمود و بدان مفهوم مي‌بخشد. چرخه ارتباط در وبلاگستان با محوريت محتوا، وابسته به ابزارها و سازوكارهاي فني خاص فضاي سايبر است. از اين رو، مي‌توان چنين برداشت كرد كه در توليد محتوا و معنابخشي آن به ارتباطات فضاي سايبر، افزون بر متغيرهاي انساني، سازوكارهاي وابسته به فناوري‌هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي نيز اثرگذار هستند.

اگر متغيرهاي دخيل در توليد محتوا را به دو گروه اصلي متغيرهاي انساني و متغیرهای مرتبط با فناوري‌هاي نوين تقسيم كنيم، به نظر مي‌رسد، ضمن حفظ اهميت و جايگاه فناوري‌هاي نوين در توليد محتوا و بسترسازي براي ارائه آن، بايد نقش عوامل انساني را در بروز رفتار مرتبط با توليد محتوا و استمرار آن برجسته‌تر ديد. فرهنگي كه روح علمي و زايش محتوا در آن نهادينه شده است، مستقل از  فناوري‌هاي نوين، توليد محتوا به عنوان يك ارزش در آن يك ارزش تلقي مي‌شود. از اين رو، به نظر مي‌رسد فناوري‌هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي اين فرهنگ مولد را در نوزايي و توليد كمي محتوا مورد پشتيباني قرار خواهد داد. به هر حال، نمي‌توان نقش فناوري‌هاي نوين را در ايجاد بستر ارائه، زمینه‌سازی، و ترغيب كاربران در توليد محتوا ناديده انگاشت. روح علمي كه در فرايند روابط و كنشگري‌هاي رايج در اجتماعات آنلاين، شبكه‌هاي اجتماعي و وبلاگستان به دست آمده و به عنوان ارزش به كاربران منتقل مي‌شود، مي‌تواند داراي پتانسيل ايجاد تحول در حوزه توليد محتوا باشد.  در  بررسي اين «نقش‌ها» و «ارتباطات» ما در تحليل آنچه در حوزه توليد محتوا در وبلاگستان فارسي مي‌گذرد تواناتر مي‌سازد.

ضرورت توليد اطلاعات، درباره کميت و کيفيت محتواي وبلاگستان فارسي، و شفاف نمودن وضعيت موجود در حوزه توليد محتوا، منجر به اجراي پروژه « توليد محتوا در فضاي سايبر؛ مورد مطالعه: وبلاگستان فارسي» شد كه با پشتيباني صندوق حمايت از پژوهشگران همراه بود.  از دو روش پيمايش و و توليد محتوا براي آزمون فرضيه‌ها و پاسخ به پرسش‌ها استفاده شد. يافته‌هاي پژوهش، از يک سو وجود نوعي رکود در توليد محتوا و رواج کپي‌برداري وسيع از مطالب وبلاگ‌ها و سايت‌ها، و از سوي ديگر، تنوع موضوعي، به ويژه استفاده از قالب‌هاي متنوع رسانه‌اي را نمايان کرد. افزون بر اين، فقر مهارت‌هاي فني و آنچه در علوم ارتباطات بدان «سواد رسانه‌اي» اطلاق شده و  تناسب بين نوع رسانه، قالب محتوا، و مخاطب را مورد توجه قرار مي‌دهد، به شکل چشمگير در جامعه مورد مطالعه پديدار است.

ارتباطات و رسانه, فضاي سايبر, نشر الکترونيکي نظر دهید

■ مسئول تولید محتوا کیست؟

ارسال شده توسط محمود بابايي در 26th ژانویه 2013

گفت‌وگو با دبير علمي کانون  رسانه‌هاي ديجيتال جشنواره شكوفا*

«شکوفا» نام جشنواره‌ای است که توسط شهرداری تهران در حال برگزاری است. شکوفا در واقع مخفف سر واژه‌های «شهروند کارآمد و فناوری اطلاعات» است. این جشنواره با هدف ارتقای مهارت‌ها و دانش شهروندان تهرانی در حوزه فناوری اطلاعات به‌منظور استفاده و بهره‌برداری از خدمات شهر الکترونیک کلید خورده است. یکی از بخش‌های این جشنواره رسانه‌های‌دیجیتال است. با دکتر محمود بابایی، استادیار پژوشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و دبیر جشنواره رسانه‌های دیجیتال شکوفا به گفت‌وگو نشسته‌ایم.تولید محتوا
  • به‌نظر شما دلیل رشد رسانه‌های دیجیتال در سال‌های اخیر چیست؟

رسانه‌های دیجیتال به‌عنوان مولود فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی با توجه به ویژگی‌هایی چون سازوکارهای تولید و انتقال پیام- محتوا، قالب، دامنه نفوذ، بی‌زمانی و بی‌مکانی، مشارکت‌پذیری و قابلیت تعاملی‌بودن، سازوکارهای انتقال پیام، سرعت دسترسی‌پذیری و ابعاد تأثیر، به سهولت از رسانه‌های سنتی قابل تمایز‌ هستند. در رسانه‌های دیجیتال، از فناوری رایانه‌ای برای انتشار، انتقال و ارائه پیام- محتوا استفاده می‌شود. ابررسانه اینترنت، بستر بسیار مناسبی برای رشد رسانه‌های دیجیتال است. گونه‌های مختلف وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌ها، زمینه‌های رشد و تکامل فناوری‌های مرتبط با رسانه‌های دیجیتال و انتشار گسترده محتوای دیجیتال را فراهم ساخته‌اند. افزون بر این، قلمروی رسانه‌های دیجیتال تنها محدود به اینترنت نیست بلکه در محیط آفلاین نیز گونه‌های متعدد این رسانه، برای اهداف آموزشی، سرگرمی و اطلاع‌رسانی به شکل گسترده، در قالب فیزیکی انواع لوح فشرده و ابزار ذخیره اطلاعات مورد توجه و استفاده قرار گرفته است. البته تداوم رشد و تکامل فناوری و محتوا در هر دو فضا، به موازات یکدیگر هستند و نمی‌توان آنها را جدا از هم دانست. بر پایه نیاز، امکان تبدیل قالب‌های محتوای رسانه‌ای دیجیتال و استفاده از ابزارهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری وجود دارد؛ مانند تبدیل صوت به متن و بالعکس، به همین دلیل ادعای اینکه در رسانه‌های دیجیتال، الگوهای ارتباط و انتقال پیام، متفاوت از الگوهای رسانه‌های سنتی است، به واقعیت نزدیک است. باید انتظار داشت که این تغییر الگوی ارتباط، رفتار ارتباطی کاربران رسانه‌های دیجیتال را نیز تحت‌تأثیر قرار دهد.

  • کارکردهای چنین رسانه‌هایی که در حال تغییردادن الگوی ارتباطی آدم‌هاست، چیست؟

رسانه‌های دیجیتال دو کارکرد مهم مشارکت‌‌پذیری و شخصی‌سازی دارند. مشارکت‌‌پذیری به‌معنای فراهم‌شدن امکان شرکت کاربران در فرایندهای توسعه فناوری رسانه‌ای و نیز تولید محتوای مرتبط با آن است. در رسانه‌های دیجیتال، هر کاربر می‌تواند در نقش یک مشارکت‌کننده فعال باشد. به‌طور مثال هر فرد از طریق یک وبلاگ یا سایت، اقدام به انتشار محتوای تولید شده متنی، صوتی و ویدئویی خود می‌کند و با نوآوری‌های خود به تکامل فناوری رسانه‌ای کمک می‌کند. وجه بارز این مشارکت، ایجاد امکان تعامل در فضای رسانه و «اجتماعی شدن» آن است. در کارکرد دوم یا قابلیت شخصی‌سازی رسانه‌های دیجیتال، هر کاربر می‌تواند رسانه خاص خود را داشته باشد؛ محتوای مورد نظر خود را با قالب‌های گوناگون دیجیتال تولید و منتشر کند و یا با استفاده از رسانه‌های موجود، محیط و محتوای آن‌را برای کاربردهای مورد نظر خود شخصی‌سازی کند.

  • دلیل فراگیر شدنشان در چه چیزی است؟

نکته کلیدی در بهره‌برداری و موفقیت استفاده از فناوری‌های نوین به مفهوم عام آن و رسانه‌های دیجیتال، به مفهوم خاص، «پذیرش» آن توسط مردم و گروه‌های مرجع جامعه است. خوشبختانه رویکرد گروه‌های مرجع، فرهیختگان و عامه مردم به این پدیده نوین فناوری، هوشمندانه و مثبت بوده است، به همین دلیل با توجه به زیرساخت‌های فراهم‌شده در طول سال‌های طولانی، از دیدگاه فرهنگی نیز با کمترین موانع در توسعه و بهره‌برداری از رسانه‌های دیجیتال روبه‌رو هستیم. فرهیختگان، مراجع تقلید، استادان دانشگاه‌ها، دانشجویان و مراکز و نهادهای علمی و فرهنگی کشور، به شکل‌های گوناگون از این نوع رسانه بهره می‌برند.

  • چالش‌های توسعه این رسانه‌ها چیست؟

شاید در این فرصت کوتاه اشاره به‌وجود یک مشکل اساسی در این زمینه کافی باشد و آن کمبود محتوا و رکود در تولید محتوا برای رسانه‌های دیجیتال است. کوتاهی در تولید محتوا به‌دلیل فعال نبودن کاربران است و آن نیز تابع متغیرهای گوناگونی ازجمله شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. حرکت‌های گاه‌و‌بیگاه نهادها و سازما‌ن‌ها در زمینه تولید محتوا، نمی‌تواند سستی کنونی را در تولید محتوا جبران کند و اساسا این شیوه عمل فاقد راهبرد مشخص است.

  • چه‌کسی مسئول تولید محتواست؟

قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه، در بند «ج»، ماده سه «توسعه تولیدات و فعالیت‌های رسانه‌ای، فرهنگی و هنری دیجیتال و نرم‌افزارهای چندرسانه‌ای و نیز حضور فعال و تأثیرگذار در فضای مجازی» را به‌عنوان یک راهبرد بیان می‌کند و از «پشتیبانی و کمک به مقابله با جنگ نرم در حوزه‌های مختلف با اولویت حضور فزاینده در فضای مجازی و رایانه‌ای (سایبری) با رویکرد بومی» در بند «ه» ماده 195سخن به میان می‌آورد. موفقیت در چنین راهبردهایی با همت و پشتیبانی همه نهادها در این زمینه امکانپذیر است، به همین دلیل بهتر است که نگاه راهبردی به رسانه‌های دیجیتال و تولید محتوا، هم‌تراز با نگاه راهبردی به تولید مواد غذایی باشد، چرا که هرگونه گسست در تولیدات رسانه‌ای با جایگزین‌های غیربومی پر می‌شود و پیامدهایی ناگواری را به‌ویژه در زمینه‌های فرهنگی پدید می‌آورد. علاوه براین دبیرخانه شورای‌عالی اطلاع‌رسانی، در نیمه اول سال 85طرح «ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﺳﺎﻣﺎﻧﺪهی محتوای الکترونیکی ایران» موسوم به «ﺗـﺴﻤﺎ» را تصویب کرد که براساس آن، ﻧﻘـشه‌راﻩ در زﻣﻴﻨـه ﺗﻮﻟﻴـﺪ و ﺳـﺎﻣﺎﻧﺪهی محتوا و ﻣـﺴﺌﻮﻟﻴﺖ نهادهای اﺟﺮاﻳـﻲ ترسیم شد.

  • این موارد که اشاره کردید، همه نهادهای دولتی بودند، نقش بخش خصوصی در تولید محتوا و گسترش رسانه‌های دیجیتال چیست؟

در عین حال که باید بر مسئولیت نهادها و سازمان‌های دولتی تأکید کرد، نباید از پتانسیل ملی برای تولید محتوا غافل بود. تولید محتوای مستمر، پشتوانه ملی می‌طلبد و این پشتوانه لزوماً باید به پیکره جامعه متکی باشد. فرهیختگان و اندیشمندان، همه نیروی موجود برای این اقدام ملی نیستند بلکه مرتبط ساختن همه توانایی‌های موجود در بطن جامعه به این اقدام، استمرار و ثمربخش‌بودن آن را تضمین می‌کند. پیامد اتکای صرف به تولید محتوا توسط سازمان‌ها و نهادهای دولتی، نه‌تنها فاقد نگاه راهبردی به مقوله تولید محتوای دیجیتال است بلکه امکانات فضای سایبر برای رونق‌دادن به کسب و کارهای کوچک و کارآفرینی را نادیده می‌گیرد. البته اشاره به این نکات نباید موجب غفلت از مقوله توسعه فناوری رسانه‌های دیجیتال شود چرا که محتوا در بستر فناوری‌های نرم‌افزاری و با تکیه بر زیرساخت‌های سخت‌افزاری جریان‌یافته و به مخاطب منتقل شود.

  • جشنواره شکوفا که شما دبیری بخش رسانه‌های دیجیتال را برعهده دارید، با چه هدفی راه‌اندازی شده است؟

برنامه‌ریزی شهرداری تهران برای برگزاری جشنواره شکوفا (شهروند کارآمد و فناوری اطلاعات)، در بخش رسانه‌های دیجیتال، اگر چه در نگاه اول، حرکتی متکی به امکانات یک سازمان خاص به‌نظر می‌رسد اما با نگاهی به سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ آن که در چارچوب «کانون رسانه‌های دیجیتال» شکل گرفته است می‌توان متوجه شد که رویکردی متکی بر پیکره جامعه شهری تهران- و نه قشر و گروه مشخص- دارد.

این جشنواره با هدف ایجاد پشتوانه ملی برای فعالیت‌های مؤثر در فضای سایبر پایه‌ریزی شده است؛ تلاشی که برای پدیدآوری یک حرکت همگانی و مردمی برای مشارکت در تولید محتوا، توسعه فناوری رسانه‌های دیجیتال و بهره‌برداری از توان نهفته جامعه در حوزه فناوری اطلاعات است. نقطه قوت این حرکت، استمرار فعالیت و نیز نهادینه‌شدن «کانون رسانه‌های دیجیتال» در سطح محلات تهران است. معنای این حرکت، می‌تواند بسترسازی برای مشارکت عمومی در توسعه فناوری، تولید محتوا و بهره‌برداری از رسانه‌های دیجیتال باشد. اگر چه نقطه عزیمت کانون رسانه‌های دیجیتال، حضور در جشنواره شکوفاست اما این کانون، برای پشتیبانی از حرکت مردمی در زمینه استفاده از این نوع رسانه، ماندگار خواهد بود. شاید اشاره‌ای کوتاه به برنامه‌ این کانون، بتواند چشم‌انداز روشن‌تری را فراروی شهروندان قرار دهد. هدف‌های کلان برنامه کانون رسانه‌ای دیجیتال شامل بسترسازی برای تولید و توسعه محتوای همخوان با فرهنگ ایرانی- اسلامی، حمایت از تولید محتوای دیجیتال برای پاسخگویی به نیازهای جامعه، بسترسازی برای دستیابی به هدف‌های برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران، فراهم‌آوری زمینه مشارکت شهروندان در دفاع غیرعامل و گسترش استفاده از رسانه‌های دیجیتال است. البته این جشنواره هدف‌های ویژه‌ای چون ترغیب تولید محتوای بومی با مشارکت شهروندان در سطح محله‌های شهر تهران، برآورد ظرفیت موجود برای تولید محتوا برای رسانه‌های دیجیتال در سطح شهر تهران، فراهم‌آوری فضای رقابت میان شهروندان تهرانی در تولید محتوای دیجیتال، هم‌افزایی میان پدیدآوران محتوا در حوزه رسانه‌های دیجیتال، شناسایی و تشویق استعدادهای برجسته در حوزه رسانه‌های دیجیتال در محله‌های شهر تهران، تشویق شهروندان تهرانی به استفاده از رسانه‌های دیجیتال در زندگی شهری، اشاعه کاربرد رسانه‌های دیجیتال در بهبود زندگی شهری و پیشبرد استفاده از رسانه‌های دیجیتال در فعالیت‌های شهروندان نیز دارد.

  • چه نوع رسانه‌های دیجیتالی در جشنواره شرکت کرده‌اند؟

رسانه‌های دیجیتال از نظر گونه‌شناسی، شامل گونه‌های متنی، تصویری، صوتی و ویدئویی هستند. با توجه به معیارهای علمی و گونه‌های رسانه‌های دیجیتال اشاره‌شده، محورهای برنامه‌نویسی نرم‌افزار، پادکست، «آلبوم‌های تصویری» و طراحی و تجسمی‌سازی‌ داده‌ها (اینفوگرافیک)، ویدئو و پویانمایی (انیمیشن)، آثار/ کلیپ‌های صوتی و کتاب گویا، کتاب و نشریه، چندرسانه‌ای، سایت اینترنتی و پژوهش در زمینه رسانه‌های دیجیتال برای تولید اثر توسط کاربران اعلام شده است. شاید اشاره به این نکته مناسب باشد که در فراخوان کنونی برگزاری مسابقات کانون رسانه‌های دیجیتال، به لحاظ موضوعی محدودیتی درنظر گرفته نشد اما به جز حوزه «برنامه‌نویسی نرم‌افزار» و «پژوهش در زمینه رسانه‌های دیجیتال»، آثاری که به مسائل شهر تهران (خدمات، مشکلات، تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، اقتصاد، جوانان، سالمندان، محیط‌زیست، معماری، تفریحات، رفتارهای اجتماعی، سبک‌های زندگی، آثار تاریخی، شخصیت‌های برجسته و… ) پرداخته باشند از امتیاز ویژه برخوردار خواهند شد.

_____________________________

* روزنامه همشهري – هفتم بهمن 1391. ص. 16

ارتباطات و رسانه, نشر الکترونيکي نظر دهید
نوشته‌های پیشین نوشته‌های بعدی


    نوشته‌های تازه

    • ■ توهّم همه‌چیزدانی و کفایت اطلاعات
    • ■رسانه‌های اجتماعی و «نوشتن»
    • ■ نوستالژی: بازاریابی، تبلیغات و نوستالژی (3)
    • ■ نوستالژی: بازنگری مفهوم  و کارکردها (2)
    • ■ نوستالژی: بررسی مفهومی و کارکردها (1)
    • ■ تحلیلی بر رابطه هویت جنسیتی جوانان با استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی
    • ■ مقدمه‌ای بر پروفايل‌هاي شخصي در اينترنت: نگاهي تحليلي به الگو‌ها و نقش ارتباطي
    • ■ عوامل تاثیرگذار بر هویت فرهنگی دانشجویان ایرانی عضو شبکه‌های اجتماعی (مطالعه موردی: فیس بوک، تلگرام و اینستاگرام)
    • ■ پیش‌درآمدی بر پاندمی کرونا و تغییر الگوهای ارتباط: طرح موضوع
    • ■ «پژوهش قلابی» در مقیاس جهانی!
    • ■ چشین / کشین … خانه‌ من
    • ■ پایان اجرای طرح « تحلیل و طراحی سامانه ملی مدیریت اطلاعات تحقیقاتی (سمات) برای پیشتیبانی…
    • ■این‌روزها و آن‌روزها
    • ■ بررسی ویژگی‌های معنایی و هستی‌شناسانه نظام‌های بازیابی اطلاعات مبتنی بر اصطلاحنامه و هستی‌شناسی
    • ■ دفاع از رساله دکتری خانم المیرا کریمی
    • ■ تحلیل رفتار اصلاح پرس و جوی کاربر براساس ویژگی‌های معنایی: تحلیل لاگ کاربران پایگاه اطلاعات گنج (ایرانداک)
    • ■ شناخت انگیزه استفاده دانشجویان از شبکه‌های اجتماعی فیس‌بوک، اینستاگرام و تلگرام
    • ■ دانش ایران: مشارکت ایرانیان در دانش جهان سال ۲۰۱۴
    • ■ توليد محتوا در فضاي سايبر: وبلاگستان فارسی
    • ■ کتابداران، کلیدداران گنج دانش هستند
    • ■ آینده‌ «خواندن» امیدوار کننده است
    • ■ سازوكارهاي ارتباطي در وبلاگستان فارسي
    • ■ محمود بابایی: تکنوکرات مآبانه به یادگیری الکترونیک نگاه کردیم
    • ■ هر اقدامی برای آشتی دادن مردم با کتاب قابل تقدیر است
    • ■ متن کامل سه کتاب نيازسنجي اطلاعات، نشر الکترونيکي، يادگيري الکترونيکي
    • ■استراتژی مجموعه سازی کتابخانه به استراتژی بازار نشر وابسته است
    • ■ اعتماد در شبکه‌ هاي اجتماعي فضاي سايبر
    • ■ کتابخانه در رسانه‌ها
    • ■ فساد در رسانه ها
    • ■ سخنراني مروري بر نشر الکترونيک در جهان
    • ■کاربران اینترنت می‌توانند ساختار گردش اطلاعات را تغییر دهند
    • ■آموزش الکترونیک باید خالی از تعجیل، شیفتگی و بی برنامگی باشد
    • ■ ويژگی‌های رسانه‌‌‌های نوين و الگوهای ارتباطی
    • ■ نشانه‌ شناسي اعتماد در فضاي سايبر
    • ■ همه‌ي عمر دير رسيديم!
    • ■ اعتماد در فضاي سايبر
    • ■ كاربران اينترنت و نمايندگي جامعه
    • ■ حفاظت از خود و ناشناختگي در فضاي سايبر
    • ■ نقد کتاب روان‌ شناسی سایبری
    • ■ رسانه‌‌ هايی دیجیتال : مشارکت‌ پذيری و فناوری محوری
    • ■ نقدي ديگر بر کتاب يادگيري الکترونيکي
    • ■ گفتگويي درباره پیشینه‌ تولید محتوای دیجیتال
    • ■ به ياد استاد
    • ■ درباره توليد محتوا : وبلاگستان فارسي
    • ■ مسئول تولید محتوا کیست؟
    • ■ نقد و بررسي كتاب « نظريه‌هاي جامعه اطلاعات»
    • ■ فضاي سايبر و شبکه‌ هاي اجتماعي: مفهوم و کارکردها
    • ■ تأثير سازوکارهاي ارتباطي اينترنت، بر الگوهاي تعامل کنشگران فضاي سايبر ايران
    • ■ مهارتهاي مورد نياز براي نشر الكترونيكي
    • ■ سخنراني علمي: اعتماد در فضاي سايبر
    • ■ کمپین ها؛ نقاط ثقل جامعه اطلاعاتی
    • ■ اهميت داده‌ هاي شبكه‌ هاي اجتماعي
    • ■ قدرت پنهان شبکه‌هاي اجتماعي
    • ■ دگرگونی‌ های اینترنت: برگشت پذیری رسانه قدیمی در انقلاب رسانه نوین
    • ■ آسيب‌ شناسي پذيرش مسئوليت علمي
    • ■ فضای سايبر و كنشهای ارتباط‍ی
    • ■ رسانه نوين
    • ■ درباره نقد کتاب يادگيري الکترونيکي
    • ■ برای پاسخ به دو نیاز در نشر الکترونیکی
    • ■ درباره فوكسونومي: رده بندي مردمي
    • ■ رسانه اجتماعي
    • ■ فضاي سايبر ايران و الگوهاي گفتماني آن
    • ■ کتاب « یادگیری الکترونیکی »
    • ■ درباره کتاب «نشر الکترونیکی»
    • ■ انتشار كتاب « يادگيري الكترونيكي »
    • ■ فضای سایبر و رفتار سیاسی: انتخابات و اینترنت
    • ■ یادگیری الکترونیکی در سازمان
    • ■ درباره کتاب نیازسنجی اطلاعات
    • ■ شانزدهمين جلسه نقد كتاب نيازسنجي اطلاعات
    • ■ دسته بندی جامع نظریه‌های ارتباطات
    • ■ مهارتهای نشر الکترونیکی
    • ■ سوء تفاهم علمی!
    • ■ فضاي سايبر و الگوهاي گفتماني: نقش سازوکارهاي اينترنت در شكل‌گيري الگوهاي تعامل گفتماني فضاي سايبر ايران
    • حفاظت شده: ■ تکالیف و پروژه‌های دانشجویان دوره دکتری
    • رزومه محمود بابايي
    • @صفحه ویژه دانشجویان
    • ■ اعتماد در فضاي سايبر (متن کامل)
    • ■ ساماندهي نشر الكترونيكي

    کتاب‌ها

    اطلاعات بيشتر

    اطلاعات بيشتر

    اطلاعات بيشتر

    کانال تلگرامی

    ▌ ایجاد تنوع در دسترسی به محتوا، کاری نکوهیده است. اگر چه برای هر محتوایی باید رسانه ویژه و مناسب آن محتوا را یافت و استفاده کرد. به نظرم رسید که برخی از مطالب این سایت این قابلیت را دارد که از راه کانال رسانه‌ اجتماعی «تلگرام» به مخاطبان عرضه بشود. عضویت در کانال اهمیت ندار؛ مهم، ایجاد راههای گوناگون دسترسی است.

    https://t.me/mahmoud_babaie

    © حقوق نشر

     استفاده از مطالب سايت، با ذكر كامل «عنوان»، «نويسنده» و «درج پيوند» آزاد است.
     نقل كامل مطالب يا چاپ آنها منوط به كسب اجازه از نويسنده است.

    ■ رمزینه پاسخ پرشتاب / QR Code


نوشته‌های تازه

  • ■ توهّم همه‌چیزدانی و کفایت اطلاعات
    06 - 02 - 2025
  • ■رسانه‌های اجتماعی و «نوشتن»
    22 - 01 - 2025
  • ■ نوستالژی: بازاریابی، تبلیغات و نوستالژی (3)
    24 - 10 - 2024

دیدگاه‌های تازه

اطلاعات

  • ورود
  • پیگیری نوشته ها با RSS
  • پیگیری پاسخ ها با RSS

Translate >>